۱۳۹۵ مرداد ۱۰, یکشنبه

مجاهد شهید حشمت مظفری


مشخصات مجاهد شهید حشمت مظفری
محل تولد: اسلام آباد غرب
سن: -
محل شهادت: اسلام آباد غرب
زمان شهادت: ۱۳۶۷

با ما در كانال تلگرام پيشتازان راه آزادي همراه باشيد
Telegram.me/shahidanAzadi

#موزيك ويدئو زيباي « كي بود»



#موزيك ويدئو زيباي « كي بود»
روزبه
تقديم به خاطره شهداي قتل عام  67  ...همون ها كه بهترين فرزندان ايران بودن و وظيفه ماست كه به همه بگيم كه كي بودن....چه كردن و براي چي پر كشيدن....



#تابستان67 و حماسه 30 هزار گل سرخ را
نه فراموش مي كنيم نه مي بخشيم 

تا #محاكمه قاتلان! 


گرامیداشت شهدای ‏قتل عام۶۷‬


خانواده‌های شهیدان و زندانیان سیاسی طی فراخوانی، هموطنان را به شرکت در کارزار بزرگداشت شهیدان قتل‌عام ۱۳۶۷ فراخواندند و اعلام کردند: گذشت 28سال از قتل‌عام زندانیان مجاهد و مبارز، به فتوای شیطان مجسم دوران، خمینی خون‌آشام و تحت نظر سردمداران پلید نظام آخوندی مانند خامنه‌ای و رفسنجانی... .. نه تنها از جوشش خون آن جاودانه‌فروغ ها که قهرمانانه برعهد خود با خدا و خلق وفا کردند نکاسته بلکه به عکس هر روز که می‌گذرد، این خونهای پاک بیش از پیش گریبان فاشیسم دینی حاکم بر ایران را گرفته و سرنگونی محتوم آن را نزدیکتر می‌کند.
 در ۲۸ امین سال قتل‌عام ۳۰هزار زندانی مجاهد و مبارز، رژیم آخوندی در ضعیف‌ترین وضعیت خود به‌سر می‌برد و پس از آن‌که در اثر کارزار بی‌سابقه مقاومت ایران، سال گذشته ناگزیر شد جام زهر توافق اتمی را سر بکشد، بحرانهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی آن بسا عمیق‌تر شده، مخاصمات درونی رژیم شدت گرفته و رژیم هر روز بیشتر در باطلاق سوریه فرو می‌رود و هیچ چشم‌اندازی برای خروج از آن ندارد.
 در ادامه این فراخوان آمده است:‌در چنین شرایطی وظیفه ما این است که بزرگداشت شهیدان قتل‌عام ۱۳۶۷ را به یک جنبش اعتراضی همه‌جانبه علیه فاشیسم دینی حاکم بر ایران و به ناقوس مرگ این رژیم تبدیل کنیم.
خانواده شهیدان و زندانیان سیاسی سپس رهنمودهایی برای برگزاری هر چه فعال‌تر این کارزار اعلام کردند و خواستار کمیته برگزاری گرامیداشت خاطر شهیدان قتل‌عام ۱۳۶۷ در هر شهر و محله و دانشگاه و یا کارخانه و گرامیدات خاطره شهیدان با برافراشتن ”شعارهای مرگ بر خامنه‌ای مرگ بر اصل ولایت‌فقیه ”شدند.
این فراخوان همچنین از هموطنان و جوانان اشرف‌نشان خواسته شده است، با نصب عکس شهیدان و دست نوشته‌هایی در گرامیداشت یاد شهیدان، پیام آنان را به درون هر کوچه ومحله و خانه‌ای ببرند.

با ما در كانال تلگرام پيشتازان راه آزادي همراه باشيد
Telegram.me/shahidanAzadi

۱۳۹۵ مرداد ۹, شنبه

شهدای قتل عام۶۷ راگرامی بداریم


كارزار بزرگداشت شهيدان قتل عام 1367 با شعار مرگ بر اصل ولايت فقيه (9مرداد- 8شهريور)
پيش بسوي محاكمه خامنه اي و ديگر مسئولان قتل عام به جرم جنايت عليه بشريت

گذشت 28سال از قتل عام زندانيان مجاهد و مبارز، به فتواي شيطان مجسم دوران، خميني خون آشام و تحت نظر سردمداران پليد نظام آخوندي مانند خامنه اي و رفسنجاني ..... نه تنها از جوشش خون آن جاودانه فروغ ها كه قهرمانانه برعهد خود با خدا و خلق وفا كردند نكاسته بلكه به عكس هر روز كه ميگذرد، اين خونهاي پاك بيش از پيش گريبان فاشيسم ديني حاكم بر ايران را گرفته و سرنگوني محتوم آنرا نزديكتر ميكند.
در تمامي اين ساليان، آخوندهای حاکم تلاش كردند تا آثار این جنایت علیه بشریت را محو کنند. اما خون پاك اين شهيدان، در رگهاي زنان و مردان اين ميهن همچنان جاري است و الهامبخش مبارزه و قیام آنها برای واژگونی کاخ ستم و بیداد دیکتاتوری آخوندی است. 
خميني كه ميخواست با بهره گرفتن ازجنگ ضد ميهني و فرستادن جوانان و نوجوانان به تنور جنگ پايه هاي حكومت خود را تحكيم كند، وقتي بسيج جنايتكارانه جنگي اش در مقابل جنبش صلح خواهي مردم برهبري سازمان مجاهدين خلق درهم شكست، چاره اي جز پذيرش خفت بار آتش بس نداشت. در چنين شرايطي براي اينكه ازسرنگوني محتوم رژيمش جلوگيري كند به قتل عام زندانيان مجاهد روي آورد كه ازمدتها پيش براي آن طراحي و برنامه ريزي كرده بود.
خامنه اي رييس جمهور وقت، رفسنجاني رييس مجلس و جانشين فرمانده كل قوا وروحاني معاون جانشين فرمانده كل و ديگر سردمداران كنوني از هر دوجناح رژيم و اكثر كارچرخانان قضاييه آخوندي در  عداد مسئؤلان اين جنايت بزرگ عليه بشريت بوده اند. 
هموطنان عزيز
در 28 امين سال قتل عام 30 هزار زنداني مجاهد و مبارز، رژيم آخوندي در ضعيف ترين وضعيت خود بسر مي برد و پس از آنكه در اثر كارزار بي سابقه مقاومت ايران سال گذشته ناگزير شد جام زهر توافق اتمي را سر بكشد، بحرانهاي اقتصادي و اجتماعي و سياسي آن بسا عميقتر شده، مخاصمات دروني شدت گرفته ورژيم هر روز بيشتر درباطلاق سوريه فرو ميرود و هيچ چشم اندازي براي خروج از آن ندارد. 
در چنين شرايطي وظيفه ما اينست كه بزرگداشت شهيدان قتل عام 1367 را به يك جنبش اعتراضي همه جانبه عليه فاشيسم ديني حاكم بر ايران و به ناقوس مرگ اين رژيم تبديل كنيم.  
از همين رو از شنبه نهم مرداد ماه تا دوشنبه هشتم شهریور را به عنوان ماه بزرگداشت شهیدان قتل عام با شعار ”مرگ بر اصل ولايت فقيه، پيش بسوي محاكمه مسئؤلان قتل عام” اعلام ميكنيم و از عموم هموطنان، بويژه جوانان میخواهیم اين خواست را كه خواست عموم مردم ايران است با شركت فعال در اين كارزار به گوش جهانيان برسانند. پاره اي از رهنمودها براي برگزاري هر چه فعال تر اين ماه ذيلا به اطلاع ميرسد، رهنمودهاي بيشتر وجزيي تر متعاقبا به اطلاع ميرسد:
1- در هر شهر و محله و دانشگاه و يا كارخانه اي كه امكان دارد كميته برگزاري گراميداشت خاطرشهيدان قتل عام 1367 را تشكيل دهيد،
2- در هر كجا كه مي توانيد ضمن گراميداشت خاطره شهيدان ”شعار مرگ بر خامنه اي مرگ بر اصل ولايت فقيه” را بر افرازيد
3- درهر شهر يك يا چند روز برمزار شهيدان قتل عام 67 حاضر شويد و مزار آنان را گلباران كنيد.
4- در هر شهر و محلي كه مي توانيد به ديدار خانواده و مادران شهيدان برويد.
5- نام و مشخصات آمران وعاملان قتل عام 1367 را افشا كنيد، تا توسط مردم طرد شوند.
6- با اعلام نام شهيدان هر شهر و هر محل واقعيت آنچه در تابستان سال 67گذشت را به اطلاع عموم هموطنان و بخصوص جوانان برسانيد.
7- با نامه نگاري به به شوراي امنيت و دبيركل و شوراي حقوق بشر ملل متحد و ارگانها و نهادهاي حقوق بشري، خواستار محاكمه آمران و عاملان اين قتل عام بشويد 
8- اسامي و مشخصات و  عكس شهيدان قتل عام را جمع آوري كنيد و به هر طريقي كه مي توانيد بدست شوراي ملي مقاومت و يا سازمان مجاهدين خلق برسانيد.
9- با نصب عكس شهيدان و دست نوشته هايي در گراميداشت ياد شهيدان قتل عام 1367 پيام آنان را به درون هر كوچه ومحله و خانه اي ببريد 

مرگ برخامنه اي مرگ بر اصل ولايت فقيه
سلام بر آزادي درود بر رجوي
خانواده شهيدان و زندانيان سياسي
7 مرداد 1395


۱۳۹۵ مرداد ۷, پنجشنبه

مجاهد شهید حشمت الله احمدی



مشخصات مجاهد شهید حشمت الله احمدی
محل تولد: قصر شیرین
سن: ۲۶
شغل : راننده
محل شهادت: کرمانشاه
زمان شهادت: ۱۳۶۷

با ما در كانال تلگرام پيشتازان راه آزادي همراه باشيد
Telegram.me/shahidanAzadi

مجاهد شهید حمید میلادی فر



مشخصات مجاهد شهید حمید میلادی فر

محل تولد: كرمانشاه
سن: ۱۸
تحصيل: دانش آموز
محل شهادت: کرمانشاه
زمان شهادت: ۱۳۶۴

با ما در كانال تلگرام پيشتازان راه آزادي همراه باشيد
Telegram.me/shahidanAzadi

مجاهد شهید حشمت الله افشاری



مشخصات مجاهد شهید حشمت الله (شاهپور) افشاری
محل تولد: بروجرد
سن: ۲۵
شغل: كشتی گیر
تحصيل: فوق لیسانس
محل شهادت: همدان
زمان شهادت: ۱۳۵۹

با ما در كانال تلگرام پيشتازان راه آزادي همراه باشيد
Telegram.me/shahidanAzadi

مجاهد شهید نسرین عسکری



مشخصات مجاهد شهید نسرین عسکری
محل تولد: بروجرد
سن: ۲۵
شغل: پرستار
تحصيل: فوق دیپلم 
محل شهادت: تهران
زمان شهادت: ۱۳۷۰

با ما در كانال تلگرام پيشتازان راه آزادي همراه باشيد
Telegram.me/shahidanAzadi

۱۳۹۵ مرداد ۶, چهارشنبه

۱۳۹۵ مرداد ۵, سه‌شنبه

بیاد جان باختگان تابستان ۱۳۶۷


بیاد جان باختگان تابستان ۱۳۶۷
شروه ( تلنگر) 
نه زمین خاک قدیمی
نه هوا همون هواست
تا چشام کار می‌کنه 
هرچه می‌بینم نابجاست
داره از قبیله‌ی ما یکی یکی کم میشه 
هرچه دوست داشتم و دارم راهی عدم می‌شه 
مثل ابرای زمستون 
دلم از گریه پُره 
شیشه‌ی نازک دل منتظر تلنگُره
غم سفره‌های خالی 
حسرت جهان سوم
دستای نحیف مردم 
داغ شلاق جهالت، به تن شریف مردم 
غم اعدام ستاره انهدام سرو آزاد
تیرباران شقایق 
باغبانی کردن باد
قطره قطره‌های خونی 
که به خاکم شده فریاد
همه اینهایی که گفتم 
بغض هرروز منه ،،، منو در من می‌شکنه!! / اردلان سرفراز

مجاهد شهید مرتضی جعفرزاده


مشخصات  مجاهد شهید مرتضی جعفرزاده
محل تولد: خوى
محل شهادت: خوی
زمان شهادت: 1367

چوبي كه فنا نگردد از خود       ممكن نبود كه عود گردد
هرگه كه وجود تو عدم گشت    حالي عدمت وجود گردد

درصورتيكه از اين شهيد قهرمان عكس ويا اطلاعات تكميلي ويا خاطره و..... داريد براي ما ارسال كنيد پيشاپيش از شما قدرداني مي كنيم 
با ما در كانال تلگرام پيشتازان راه آزادي همراه باشيد
https://Telegram.me/shahidanAzadi

۱۳۹۵ مرداد ۴, دوشنبه

مجاهد شهيد بهجت حيدري



مشخصات مجاهد شهيد بهجت حيدری
محل تولد: همدان
تحصيل: ديپلم
سن: ۱۸
محل شهادت: همدان
زمان شهادت: ۱۳۶۰


با ما در كانال تلگرام پيشتازان راه آزادي همراه باشيد
Telegram.me/shahidanAzadi

مجاهد شهید کیوان کیومرثی



مشخصات مجاهد شهید کیوان کیومرثی

محل تولد: همدان
شغل: كارمند شهردارى
سن: ۲۷
محل شهادت: تهران
زمان شهادت: ۱۳۶۴

با ما در كانال تلگرام پيشتازان راه آزادي همراه باشيد
Telegram.me/shahidanAzadi



۱۳۹۵ مرداد ۳, یکشنبه

زیباترین تگاههای مادرانه

به یاد شیرزنان قهرمانی که در حماسه فروغ جاویدان یاد و نامشان جاودانه و ابدی شد.


اولین روزهای مرداد، یادآوری سالگرد عملیات کبیر فروغ جاویدان است. حماسه‌یی فراموشی‌ناپذیر که تا به ابد زیب تاریخ این میهن خواهد بود و نسلهای آینده نیز از سرچشمه جوشان و خروشان ارزشهای انقلابی و مبارزاتیش خواهند نوشید از مادرانی که با عشق بی پایان به کودکانشان ارزشی نوین را رقم زدند.
قلب مهناز از بغضی غریب فشرده بود و چیزی مانند خار در گلویش راه نفس را بسته بود. سینه‌اش چون آسمان ابری پاییز‌، ساکت‌، سنگین‌، متراکم‌، خاکستری و در آستانه باریدن بود ولی نمی‌بارید. مدتی دراز دستانش را سایبان چشمانش کرد و از خود و لحظاتش گریخت تا چیزی نبیند. وای! مگر می‌شد، ندید. وقتی روزنه چشم بسته می‌شد‌، هزاران چشم دیگر در وجدان سربر می‌داشت. سراپایش چشم شده بود. چشمها در یکدیگر ضرب می‌شدند و تکثیر می‌گشتند. دیوارها حرف می‌زدند. حرفها بال درآورده بودند. بال‌ها پرواز می‌کردند. طاقت نیاورد‌، بیرون رفت. خمیر جانش از لاوک تن بیرون می‌زد. دلش مثل یک دیگ آب جوش‌ روی آتش قل می‌زد، و می‌خواست سرریز شود. برایش قابل تصور نبود. این مادران و پدران به‌زودی برای انجام عملیاتی خواهند رفت که مانند گام نهادن در دهان نهنگ‌، هیچ معلوم نبود‌، کدام یک از آنان، به سلامت از این مأموریت خطیر باز خواهد گشت، ولی انگار نه انگار طوری خندیده و به جگرگوشگانشان محبت می‌کردند که‌گویی به مسافرتی در سرزمین پریان قصه می‌روند؛ یا به جایی گام می‌نهند که ریگ‌هایش الماس‌، آب‌هایش بلور و چشمه‌هایش‌، لبخند معطر بنفشه‌هاست. جایی می‌روند که وقتی بازآیند‌، سوغاتشان دامنی از چشمه خورشید و حباب خنده‌های ماهیان پولک نقره است.

کسی نفهمید در آن لحظات کوتاه بر مادران مجاهد چه گذشت؟ این موضوع را کسی فهم می‌کند که خود مادر بوده باشد؛ مادری که فرزندش را تا سرحد جنون دوست دارد. نه به‌خاطر دلسرد بودن و بی‌عاطفگی، که اتفاقاً برای تکثیر قلب خود و دوست داشتن بزرگ؛ برای نثار کردن عشقش به دیگران و عمومی کردن این عشق‌، عشق کوچکش را ترک می‌کند. آیا هرگز گلی را آب داده‌اید تا احساس باغبان را از شکسته و چیده‌شدنش -با دست تطاول- دریابید؟ آیا وقتی تکه‌یی از جانتان را با منقاش جدا می‌کنند‌، می‌توانید ساکت بنشینید؟! 
مادران مجاهد بین عشق به میهنی شعله‌ور، و فرزندانشان‌، بسادگی انتخاب می‌کنند: «میهن و دیگر هیچ». آیا این ساده است؟ یا برای نیل به آن باید از کوره‌های گدازان تصمیم گذشت؟. 
مهناز با چهره‌یی اشک آلود‌، به آهستگی مشغول پذیرایی بود. هر واژه‌یی که خود را به گوش او می‌کوبید‌، آتش درونی‌اش را تیز و تیزتر می‌کرد:
- مامان! بگو دوستم داری
- عزیزم! دوستت دارم.
- مامان! چقدر؟ 
- به‌اندازه تمام ستاره‌های دنیا. همان قدر که تو را دوست دارم‌، . دلم می‌خواهد یک روز تمام بچه‌های ایران مثل تو خوشبخت بشوند... 
- مامان! ستاره‌های دنیا توی اتاق جا می‌شوند؟ 
- نه عزیز! دلکم! آنها هر کدام یک فرشته هستند یا یک انسان و شبها بیدارند تا تو بتوانی چشمهای نازت را روی هم بگذاری. یادت نره وقتی به یاد مامان افتادی، ستاره‌ها را نگاه کن! 
- مامان! من را هم با خودت ببر! 
- نمی‌شود عزیزم! تو هنوز خیلی کوچک هستی. وقتی برگشتم با هم می‌رویم... خوب دیگر گریه نکن! عروسکت ناراحت می‌شود. یاد بگیر‌، همیشه به دنیا لبخند بزنی تا دنیا هم به روی تو لبخند بزند... تا چشم باز کنی، مامان برمی‌گردد... 
اما مامان دیگر برنگشت رفت و به ستاره ها پیوست... 

با ما در كانال تلگرام پيشتازان راه آزادي همراه باشيد
Telegram.me/shahidanAzadi

مجاهد شهید اعظم رحمتی



مشخصات مجاهد شهید اعظم رحمتی
محل تولد: خرم آباد
سن: ۲۰
تحصيل: دانشجوی مهندسی
محل شهادت: خرم آباد
زمان شهادت: ۱۳۶۰

با ما در كانال تلگرام پيشتازان راه آزادي همراه باشيد
Telegram.me/shahidanAzadi  

حماسه در حماسه



به یاد شیرزنان قهرمانی که در حماسه فروغ جاویدان یاد و نامشان جاودانه و ابدی شد.
اولین روزهای مرداد، یادآوری سالگرد عملیات کبیر فروغ جاویدان است. حماسه‌یی فراموشی‌ناپذیر که تا به ابد زیب تاریخ این میهن خواهد بود و نسلهای آینده نیز از سرچشمه جوشان و خروشان ارزشهای انقلابی و مبارزاتیش خواهند نوشید از مادرانی که با عشق بی پایان به کودکانشان ارزشی نوین را رقم زدند.
قلب مهناز از بغضی غریب فشرده بود و چیزی مانند خار در گلویش راه نفس را بسته بود. سینه‌اش چون آسمان ابری پاییز‌، ساکت‌، سنگین‌، متراکم‌، خاکستری و در آستانه باریدن بود ولی نمی‌بارید. مدتی دراز دستانش را سایبان چشمانش کرد و از خود و لحظاتش گریخت تا چیزی نبیند. وای! مگر می‌شد، ندید. وقتی روزنه چشم بسته می‌شد‌، هزاران چشم دیگر در وجدان سربر می‌داشت. سراپایش چشم شده بود. چشمها در یکدیگر ضرب می‌شدند و تکثیر می‌گشتند. دیوارها حرف می‌زدند. حرفها بال درآورده بودند. بال‌ها پرواز می‌کردند. طاقت نیاورد‌، بیرون رفت. خمیر جانش از لاوک تن بیرون می‌زد. دلش مثل یک دیگ آب جوش‌ روی آتش قل می‌زد، و می‌خواست سرریز شود. برایش قابل تصور نبود. این مادران و پدران به‌زودی برای انجام عملیاتی خواهند رفت که مانند گام نهادن در دهان نهنگ‌، هیچ معلوم نبود‌، کدام یک از آنان، به سلامت از این مأموریت خطیر باز خواهد گشت، ولی انگار نه انگار طوری خندیده و به جگرگوشگانشان محبت می‌کردند که‌گویی به مسافرتی در سرزمین پریان قصه می‌روند؛ یا به جایی گام می‌نهند که ریگ‌هایش الماس‌، آب‌هایش بلور و چشمه‌هایش‌، لبخند معطر بنفشه‌هاست. جایی می‌روند که وقتی بازآیند‌، سوغاتشان دامنی از چشمه خورشید و حباب خنده‌های ماهیان پولک نقره است.

کسی نفهمید در آن لحظات کوتاه بر مادران مجاهد چه گذشت؟ این موضوع را کسی فهم می‌کند که خود مادر بوده باشد؛ مادری که فرزندش را تا سرحد جنون دوست دارد. نه به‌خاطر دلسرد بودن و بی‌عاطفگی، که اتفاقاً برای تکثیر قلب خود و دوست داشتن بزرگ؛ برای نثار کردن عشقش به دیگران و عمومی کردن این عشق‌، عشق کوچکش را ترک می‌کند. آیا هرگز گلی را آب داده‌اید تا احساس باغبان را از شکسته و چیده‌شدنش -با دست تطاول- دریابید؟ آیا وقتی تکه‌یی از جانتان را با منقاش جدا می‌کنند‌، می‌توانید ساکت بنشینید؟! 
مادران مجاهد بین عشق به میهنی شعله‌ور، و فرزندانشان‌، بسادگی انتخاب می‌کنند: «میهن و دیگر هیچ». آیا این ساده است؟ یا برای نیل به آن باید از کوره‌های گدازان تصمیم گذشت؟. 
مهناز با چهره‌یی اشک آلود‌، به آهستگی مشغول پذیرایی بود. هر واژه‌یی که خود را به گوش او می‌کوبید‌، آتش درونی‌اش را تیز و تیزتر می‌کرد:
- مامان! بگو دوستم داری
- عزیزم! دوستت دارم.
- مامان! چقدر؟ 
- به‌اندازه تمام ستاره‌های دنیا. همان قدر که تو را دوست دارم‌، . دلم می‌خواهد یک روز تمام بچه‌های ایران مثل تو خوشبخت بشوند... 
- مامان! ستاره‌های دنیا توی اتاق جا می‌شوند؟ 
- نه عزیز! دلکم! آنها هر کدام یک فرشته هستند یا یک انسان و شبها بیدارند تا تو بتوانی چشمهای نازت را روی هم بگذاری. یادت نره وقتی به یاد مامان افتادی، ستاره‌ها را نگاه کن! 
- مامان! من را هم با خودت ببر! 
- نمی‌شود عزیزم! تو هنوز خیلی کوچک هستی. وقتی برگشتم با هم می‌رویم... خوب دیگر گریه نکن! عروسکت ناراحت می‌شود. یاد بگیر‌، همیشه به دنیا لبخند بزنی تا دنیا هم به روی تو لبخند بزند... تا چشم باز کنی، مامان برمی‌گردد... 
اما مامان دیگر برنگشت رفت و به ستاره ها پیوست... 


با ما در كانال تلگرام پيشتازان راه آزادي همراه باشيد
Telegram.me/shahidanAzadi

۱۳۹۵ مرداد ۲, شنبه

عشق به میهنی شعله ور



کسي نفهميد در آن لحظات کوتاه بر مادران مجاهد چه گذشت؟ اين موضوع را کسي فهم مي‌کند که خود مادر بوده باشد؛ مادري که فرزندش را تا سرحد جنون دوست دارد. نه به‌خاطر دلسرد بودن و بي‌عاطفگي، که اتفاقاً براي تکثير قلب خود و دوست داشتن بزرگ؛ براي نثار کردن عشقش به ديگران و عمومي کردن اين عشق‌، عشق کوچکش را ترک مي‌کند. آيا هرگز گلي را آب داده‌ايد تا احساس باغبان را از شکسته و چيده‌شدنش -با دست تطاول- دريابيد؟ آيا وقتي تکه‌يي از جانتان را با منقاش جدا مي‌کنند‌، مي‌توانيد ساکت بنشينيد؟! 

مادران مجاهد بين عشق به ميهني شعله‌ور، و فرزندانشان‌، بسادگي انتخاب مي‌کنند: «ميهن و ديگر هيچ». آيا اين ساده است؟ يا براي نيل به آن بايد از کوره‌هاي گدازان تصميم گذشت؟. 

آدرس وبلاگ پيشتازان راه آزادي ايران - استان آذربايجان غربي


پيشتازان راه آزادي -استان آذربايجان غربي 




۱۳۹۵ مرداد ۱, جمعه

مجاهد شهید مرتضی جعفرزاده


مشخصات  مجاهد شهید مرتضی جعفرزاده
محل تولد: خوى
محل شهادت: خوی
زمان شهادت: 1367

خوشا آنان که در این عرصه خاک ..چو خورشیدی درخشیدند و رفتند ....
خوشا آنان که بذرآدمیت .. در این ویرانه پا شیدنت و رفتند...

درصورتيكه از اين شهيد قهرمان عكس ويا خاطره ويا اطلاعات ديگري از مشخصات داريد براي ما  به ايميل sohaila.derakhshan@gmail.com
ارسال كنيد پيشاپيش سپاسگذاري وقدرداني مي كنيم 
با ما در كانال تلگرام پيشتازان راه آزادي ايران همراه  شويد https://Telegram.me/shahidanAzadi


مجاهد شهيد اسحاق دهقان پور



مشخصات مجاهد شهيد اسحاق دهقان پور
محل تولد: خرم آباد
شغل: تاجر
سن: - 
محل شهادت: تهران
زمان شهادت: ۱۳۶۲


با ما در كانال تلگرام پيشتازان راه آزادي همراه باشيد
Telegram.me/shahidanAzadi

۱۳۹۵ تیر ۳۰, چهارشنبه

رزم نسل اندر نسل







مشخصات مجاهد شهید اختر مولوی (مادر میمنت)
محل تولد: همدان
شغل: معلم
سن: ۵۷
محل شهادت: کرمانشاه
زمان شهادت: ۱۳۶۷

رزم نسل اندر نسل، میراث مادران و فرزندان




«کجاست راز بقای آواز قناری بر شاخه‌های رهایی؟»

ایستاده، با دیدگان باز، خیره،
به‌دقت مرگ در دقیقه انتخاب،
در برابر جوخه به‌زانو پرسید:
«کجاست لحظه رفتن؟
کجاست حقیقت ماندن؟»
در آن دقیقه شجاع
که سرشت نیالوده کودکی تازه پا
را داشت
و الت هاب حقیقت را
در سرب نشسته در قلبش یافت
یکصد قناری برشاخه دستانش نشست
وقتی که به‌خاک افتاد.
«خواهر مجاهد اختر مولوی یکی از شیرزنان شهید فروغ جاویدان بود که در سن 55سالگی پا در رکاب این نبرد گذاشت و با دلاوری و شجاعت بی‌مانندی شماری از دژخیمان دشمن را به خاک هلاک انداخت و خود در منتهای افتخار و سرافرازی جاودانه شد»
از گزارش نهایی ستاد فرماندهی ارتش آزادیبخش ملی ایران

مادران مجاهد هریک داستانی هستند ناگفته. با یک زندگی سراسر رنج و فدا. رنجهایی که هیچ‌گاه نوشته نشده‌اند و فداهایی که بسیارش برای بسیاری کسان ناشناخته است. از این رو مادران مجاهد تنها «مادران»ی نیستند که همسر یا فرزند و فرزندانی را به انقلاب تقدیم کرده باشند. در معرکه نبرد با وحشی‌ترین ارتجاع خونریز این مادران خود یک پای رزم شده‌اند. رزمی خونین و سخت که بسیاری از مدعیان و کباده‌کشان دنیای سیاست و انقلاب را به تسلیم یا سازش و و خیانت وادار کرده است. از این رو، مادران مجاهد، زنانی انقلابی هستند شوریده بر ارتجاع که بنا برضرورت گاه عادیساز فرزندان خود در خانه‌های تیمی بوده‌اند و گاه سلاح برکف جنگیده‌اند و گاه در پشت صحنه نبرد دشوارترین وظایف انقلابی را به عهده داشته‌اند. آنان برخلاف یک تصور ساده‌اندیشانه و عمومی زنان راهگشایی هستند که از عهده حل پیچیده‌ترین تضادهای یک انقلاب همه‌جانبه برآمده‌اند.
یکی از این شیرزنان شوریده بر ارتجاع آخوندی مادر قهرمانی است به نام اختر مولوی. مادری که در میان مجاهدین به مادر میمنت معروف است و همه کسانی که او را دیده‌اند چهره مهربان و بی‌آلایش او را که آمیخته به فداکاریهای ناگفته بسیار بود به یاد می‌آورند.
مادر مجاهد اختر مولوی (مادر میمنت) زنی بود فرهیخته که در سال۱۳۱۰ در شهر همدان دیده به‌جهان گشود. پس از پایان تحصیلات خود به کار آموزش روی آورد و ۲۰سال از عمر خود را صرف آموزش و آموزگاری به دانش‌آموزان شهرش کرد. کاری که با عشق و علاقه بسیار ادامه داد؛ تا این که آشنایی با سازمان مسیر زندگی‌اش را کاملا تغییر داد. مادر میمنت مانند بسیاری از دیگر از زنان میهنمان در جریان انقلاب ضدسلطنتی با سازمان و اهداف توحیدی آن آشنا شد.
از آن‌جا که مادر میمنت زنی فرهیخته و انقلابی بود این آشنای 
مسعود در زمره دانش‌آموزانی بود که پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی مشتاقانه در راه مجاهدین قدم گذاشتند. او قبل از ۳۰خرداد سال۶۰دستگیر شد. یک‌سال بعد آزاد شد ولی از طریق برادرش محمود، بار دیگر در ارتباط با سازمان قرار گرفت. مسعود طی مدت کوتاه قبل از دستگیری مجددش مأموریتهای متعددی را با موفقیت انجام داد و سرانجام در ۱۰مرداد۶۱ در حین شناسایی یکی از مهره‌های اصلی رژیم با مزدوران درگیر شد و در اثر اصابت گلوله مجروح گردید.
او تا روز شهادت به‌طور مستمر زیر شکنجه دژخیمان بود، چرا که در جواب سؤال حاکم ضدشرع که از او پرسیده بود آیا هنوز سازمان را قبول داری با قاطعیت فریاد زده بود: «آری».
مسعود قهرمان یک سال پس از دستگیری به جوخه تیرباران سپرده شد. خبر این شهادت ناگوار مادر را در مسیری که برگزیده بود مصمم‌تر و قاطعتر کرد.
انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین در سال۶۴، نقطه تحول کیفی مهمتری در زندگی مبارزاتی این زن فرهیخته و پاکباز بود. از آن پس بود که مادر میمنت هم‌چون دیگر مجاهدان، با عزمی صدچندان در نبرد با رژیم خمینی به فعالیت پرداخت. مادر نیز از جمله مجاهدانی بود که با تمام وجودش و با شوری فراوان پا در مسیر مریم پاک رهایی نهاد.
۵ماه پس از تأسیس ارتش آزادی، مادر میمنت که ۵۶ ساله شده بود. خواهان پیوستن به ارتش آزادیبخش می‌شود. او در نامه‌یی در این‌باره می‌نویسد:
«اگر ممکن است مرا به قرارگاه های رزمی بفرستید که هرچه زودتر در سنگر افتخارآفرین مجاهدین با یزید زمان، خمینی ضدبشر، بجنگم. با افتخار به این انتخاب خویش و با آرزوی شهادت در رکاب رهبران عقیدتیم، واقعا برایم شب قدر است. آن‌موقع دلم می‌خواهد با یاران امام حسین به جنگ رودرروی رژیم ضدبشری خمینی بروم».
به این ترتیب، مادر مجاهد اختر مولوی وارد سازمان کار ارتش آزادیبخش شد و تا لحظه شهادت در کنار رشیدترین فرزندان مردم ایران به رزم جانانه‌اش ادامه داد.
آخرین صحنه رزم او، عملیات فروغ جاویدان بود. این شیرزن قهرمان مجاهد خلق در سنگرها دوشادوش فرزندان دلاورش علیه پاسداران و مزدوران خمینی، جانانه جنگید و سرانجام در شمار جاودانه‌فروغهای آزادی، به کهکشان شهیدان پیوست.
 سه‌روز پس از شهادت مادر، فرزند مجاهدش محمود میمنت در زندان گوهردشت حلق‌آویز شد. محمود متولد سال ۱۳۳۹ و دانشجوی معماری دانشگاه ملی بود. او پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی به‌همراه مادرش به مجاهدین پیوست. در سال۶۱ دستگیر شد و تا سال۶۵ در اوین به‌سر برد. پس از آزادی بلافاصله برای خروج از کشور اقدام کرد ولی سه‌ماه بعد، در حین خروج از کشور دستگیر شد و عاقبت در جریان قتل عام ۳۰هزار زندانی سیاسی درسال۶۷ به شهادت رسید.




نامه مادر مجاهد اختر مولوی به مریم رجوی به مناسبت انقلاب ایدئولوژیک
 به نام خدا
و به نام خلق قهرمان ایران
مریم، دختر عزیزم که اینک خود مادر عقیدتی همه ما هستی، سلام و درود خدا برتو باد. و این ازدواج انقلابی و توحیدی بر تو و مسعود و بر همه مجاهدین و مردم ایران مبارک باد.
هرروز و هر ساعت از خدا می‌خواهم که همان طور که خودم در این سن و سال از قعر چاه جامعه خمینی‌زده به رهبری مسعود نجات یافتم. از این به بعد تمام خلقمان به رهبری شما و مسعود نجات یابند. همان طورکه اشرف برای رهبرمان مسعود دعا کرد که خدایا کمکش کن که خلقی را از شکنجه و اعدام و اسارت و بردگی نجات بخشد و این کشتی توفان‌زده ایران را به ساحل نجات برساند. من هم دعا می‌کنم خدایا به مسعود و مریم کمک کن که خلقی را از شکنجه و اعدام و اسارت و بردگی نجات بخشند.
ضدانقلاب غالب و مغلوب ـ این دشمنان خدا و خلق ـ هریک آن چه را شایسته خودشان است ، درباره تو می‌گویند. اما تو به سمبل فداکاری در راه نجات انسان ها تبدیل شده‌ای. مریم، تو قدم در یک مرحله تکاملی وکیفی گذاشته‌ای که حقا یک انقلاب کبیر ایدئولوژیک نام گذاشته شده. در این صورت دیری نخواهد گذشت که تأثیرات درخشان و مثبت آن فراتر از سازمان هم‌چون آفتابی درخشان جامعه ارتجاع‌زده را زیر پرتو خود خواهد گرفت و تفکرات ارتجاعی شاهی و خمینی‌گرایانه را که سال هاست برملت ما سایه افکنده، به آتش خواهد کشید و بذر انقلاب رهاییبخش را در ایران خواهد افشاند.
قلمم یارای توصیف شما را ندارد؛ زیرا عمری از من گذشته است. ولی حقیقت شما را با گوشت و پوست لمس می‌کنم. وقتی ویدئوی مراسم عید را نگاه می‌کردم، همسر یکی از شهدا از طرف شهدا به مسعود تبریک گفت ومسعود پرسید با چه تبیینی می‌گویی؟ او در آن‌جا چیزی نگفت ولی من می‌گویم که این را از روی شناختی که شهدا از مسعود داشتند، می‌توان بیان کرد. مثلا یکی از بچه‌های شهید «رضا راتبی» را که من در پایگاه ها با او بودم به یاد می‌آورم. بعضی اوقات من با او تردد می‌کردم و او می‌گفت: مامان! کارهای خداوند بی‌حکمت نیست و روی زمین باید حجتی باشد و اگر همه ما برویم مسعود باید باشد. موقعی که از مسعود برای من حرف می‌زد خیال می‌کردی که داخل ماشین نیست. و گویا در حال پرواز است و واقعا مانند پروانه به دور شمع می‌چرخید. او خودش را فدا کرد و با آن علاقه‌یی که به خدا و خلقش داشت، می‌گفت باید مسعود بماند. یک روز، یکی از مسئولین را به پایگاه ما آورد و همه را جمع کرد و گفت اگر همه ما از بین برویم مهم نیست، ولی این باید زنده بماند. همین طور چند شهید دیگر که من می‌شناختم مثلا فرمانده شهاب را به خاطر می‌آورم، همگی مسعود را چنین می‌شناختند. همین‌طور همه شهدای میلیشیا. میلیشیایی که روزی چندین بار به زیر شکنجه می‌روند و دژخیمان به آنها می‌گویند، توهین کنید، و آنها سکوت می‌کنند و چیزی نمی‌گویند ، حتی لب از لب باز نمی‌کنند. بالای دار می‌روند و می‌گویند: «درود بر رجوی» آخر بی‌جهت نیست. اینها همه به خاطر شناختی است که در قلبشان از مسعود دارند. کاش حالا می‌بودند و شاهد این همه تحول بودند. گرچه این اقدام هم در ادامه راه همان هاست. انشاالله که این مشعل فروزان که هم‌چنان شعله می‌کشد، به زودی مرداب گندزده شاهی و خمینی را بخشکاند وبذر یکتاپرستی و نفی استثمار و استبداد و استعمار را در ایران بیفشاند.
الیس الصبح بقریب، آیا صبح پیروزی نزدیک نیست؟
بار خدایا به من صلاحیت و توفیق تبعیت از رهبری مسعود و مریم را عطا کن
مرگ بر خمینی ـ درود بر رجوی
مادر ـ اختر مولوی

 وصیتنامه مجاهد شهید اختر مولوی (مادر میمنت)
بسم‌الله الرحمن الرحیم
به‌نام خدا و به‌نام خلق قهرمان ایران
و به‌نام شهدای والامقام.
نمی‌دانم از کجا شروع کنم. ولی دلم می‌خواهد بدون مقدمه هرچه در دل دارم بگویم. الان در شرایطی این وصیتنامه را می‌نویسم که در عرض دو روز گذشته 200نفر از بهترین فرزندان این خلق به‌دست دژخیمان خون‌آشام و جلاد و سفاک خمینی به جوخه‌های اعدام سپرده شده‌اند. در این لحظه احساس می‌کنم که کلمات به هیچ‌وجه نمی‌تواند عمق نفرت و کینه و خشم درونی مرا نسبت به این فرعونیان زمان نشان دهد و شدت عشق و علاقه‌یی را که نسبت‌به سازمان مجاهدین و تک‌تک اعضا و هواداران پاک و صدیق آن دارم، بیان کند. بگذار شکنجه کنند، دختران دوازده، سیزده ساله، زنان باردار، جوانان برومند، مردان و زنان پیر را اعدام کنند. بله این ضحاک زمان برای ادامه حکومتش روزی 100مجاهد خلق را کشته و از خون آنها تغذیه می‌کند. واقعا تاریخ چنین جنایتکاری را به‌یاد ندارد. غافل از این‌که مجاهدین درختی کاشته‌اند که چنان ریشه دوانده، که هر‌قدر شاخ و برگ آن‌را بزنند، دوباره رشد خواهد کرد. در مقابل، درخت پوسیده خمینی سرانجام نابود خواهد شد.

با ما در كانال تلگرام پيشتازان راه آزادي همراه باشيد
Telegram.me/shahidanAzadi

مجاهد شهيد مهدي باروتيان



مشخصات مجاهد شهيد مهدی باروتيان
محل تولد: همدان
سن: ۲۲
تحصيل: ديپلم
محل شهادت: همدان
زمان شهادت: ۱۳۶۲

با ما در كانال تلگرام پيشتازان راه آزادي همراه باشيد
Telegram.me/shahidanAzadi

۱۳۹۵ تیر ۲۸, دوشنبه

مجاهد شهيد مهدی افشارلو



مشخصات مجاهد شهيد مهدی افشارلو
محل تولد: همدان
سن: ۳۰
تحصيل: دانشجو
محل شهادت: همدان
زمان شهادت: ۱۳۶۰

با ما در كانال تلگرام پيشتازان راه آزادي همراه باشيد
Telegram.me/shahidanAzadi

مجاهد شهيد شعبانعلی قلی پور



مشخصات مجاهد شهيد شعبانعلی قلی پور
محل تولد: همدان
سن: ۲۷
تحصيل: دانشجو
محل شهادت: همدان
زمان شهادت: ۱۳۶۷

با ما در كانال تلگرام پيشتازان راه آزادي همراه باشيد
Telegram.me/shahidanAzadi

مجاهد شهيد مهدی سجادی



مشخصات مجاهد شهيد مهدی سجادی
محل تولد: همدان
سن: ۲۶
شغل: مغازه دار
تحصيل: فارغ التحصيل
محل شهادت: همدان
زمان شهادت: -

با ما در كانال تلگرام پيشتازان راه آزادي همراه باشيد
Telegram.me/shahidanAzadi




مجاهد شهيد مهدي ريحانی



مشخصات مجاهد شهيد مهدي ريحانی
محل تولد: همدان
سن: ۳۷
شغل: كشاورز
محل شهادت: همدان
زمان شهادت: ۱۳۶۸

با ما در كانال تلگرام پيشتازان راه آزادي همراه باشيد
Telegram.me/shahidanAzadi

۱۳۹۵ تیر ۲۴, پنجشنبه

مجاهد شهید مهدی سمیعی




مشخصات مجاهد شهید مهدی سمیعی
محل تولد: كرمانشاه
سن: ۲۰
تحصيل: دیپلم
زمان شهادت: ۱۳۶۲

با ما در كانال تلگرام پيشتازان راه آزادي همراه باشيد
Telegram.me/shahidanAzadi

مجاهد شهید فرشید ربیعی



مشخصات مجاهد شهید فرشید ربیعی
محل تولد: همدان
سن: ۵۲
محل شهادت: رزمگاه لیبرتی
زمان شهادت: ۱۳۹۴
مجاهد سرفراز، فرشید ربیعی از فرزندان انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران بود که در جریان تظاهرات ضدحکومتی سال ۵۷ ، همراه با سایر جوانان همدان بر ضد رژیم شاه فعالیت می‌کرد. فرشید پس از سرنگونی سلطنت، آرمانهای آزادیخواهانه انقلاب مردم ایران را در مجاهدین خلق ایران یافت. او در حالی که ۱۶ سال بیشتر نداشت در دبیرستانشان به انجمن دانش‌آموزان هوادار مجاهدین پیوست و به‌عنوان یک میلیشیا به فعالیتهایی مثل فروش نشریه مجاهد پرداخت. در سال۶۰ دستگیر و به شکنجه‌گاههای خمینی جلاد برده شد و مدت پنج سال را در زندان سپری کرد.
بلافاصله پس از آزادی تلاش برای وصل به سازمان را شروع کرد و بالاخره در سال ۶۶ به یکی از مهمترین نقاط عطف زندگی‌اش رسید و به آزادیبخش ملی ایران پیوست. او از آن پس، مسئولیتهای مختلفی را در ارتش به‌عهده گرفت.
اما همان‌گونه که خود بعدها نوشت، این، انقلاب ایدئولوژیکی مجاهدین بود که بزرگترین تحول اساسی را در عمل و اندیشه او ایجاد کرد و پیوند او را با آرمان رهائیبخش مردم ایران صد چندان نمود.
 او بعدها در این مورد که انقلاب خواهر مریم بزرگترین تکیه‌گاه او در جریان مبارزه در سالهای اخیر بوده نوشت: «من با تکیه بر انقلاب ایدئولوژیک خواهر مریم، لحظه لحظه حضور و رزم در لیبرتی را عین نبرد سرنگونی دانسته و برای استقبال ازهر آزمایشی آماده‌ام. این‌جا رزمگاه مجاهد خلق است تا در کوره آزمایشات، الماس ناب و درخشان مجاهدی خود را بارز کند».
 فرشید در جریان تهاجم وحشیانه مزدوران عراقی خامنه‌ای به قرارگاه اشرف در ۶و۷ مرداد سال ۸۸ مجروح شد. او درباره یکی از همرزمان مجاهدش به نام مهرداد رضازاده که در همان حمله وحشیانه به‌شهادت رسید، مصاحبه‌ای کرد و شعری را برای او سرود که گوشه‌یی از عشق او را به وطن نشان می‌دهد. او در آن مصاحبه ضمن معرفی خود گفت:
 ”فرشید ربیعی هستم هر چقدر که به روزهای خاطره انگیز ۶ و۷ مرداد نزدیک می‌شویم. برایم یادآور یکی از ارزنده‌ترین کادرهای سازمان، شهید مهرداد هست.
خب این شهدا شهدایی که آن روز بر خاک داغ اشرف، خاک پاک اشرف فرو افتادند یک آرزو بیشتر نداشتند. و آن آرزو این بود که روزی بتوانند مردمشان را آزاد و رها از هر ظلم و ستم ببینند. ... من سعی می‌کنم که آن احساس را که مهرداد در صحبتهایش به من گفت در قالب این شعر به شما بگویم.
 آرزو
یک فکر آزارم می‌دهد
بر روی بالش‌های یک تخت مردن
به آهستگی پژمردن،
هم‌چون گلهایی که با دندانهای کرمی پنهان، خورده می‌شوند
خدا چنین فرجامی نصیبم نکند
من چنین نمی‌خواهم
هنگامی که خلق اسیرم خسته از یوغ اسارت قیام می‌کنند
با چهره‌های برافروخته در زیر پرچمهای سرخ
که کلمه آزادی بر آن نقش شده است
می‌خواهم در میدان نبرد بمیرم
در این نبرد هر کس باید بدان سان بجنگد
که‌ گویی وطن را تنها به او سپرده‌اند
آری من شعله‌ای آسمانی در دل دارم که هر قطره خون را در رگهایم می‌جوشاند
هر ضربه قبلم..
هر ضربه قلبم نیایشی است برای خوشبختی دیگران “
 او این نیایش را در شب قدر سال۹۲، به تعهدی برای خود در قبال خلق در زنجیرش تبدیل کرد و نوشت:
 ”من مجاهد خلق فرشید ربیعی امروز مصادف با ۲۱ رمضان و همزمان با روز شهادت مولای متقیان امام علی (ع) و با تمسک به خودش نقشه مسیر مجاهدتم را برای آینده می‌نویسم باشد تا بر این پایه در مسیر آزادی خلق در زنجیرم شایسته وفای به عهد و فدای تمام‌عیار برای آن باشم.“
درود بر فرشید قهرمان، روزی که‌زاده شد، روزی که در قیام علیه دیکتاتوری سلطنتی قد علم کرد، روزی که لباس ارتش آزادی به‌تن کرد و روز ۷ آبان۹۴، آنگاه که با خون پاکش همه عهد و پیمانهایش را امضا و محقق کرد و به‌ جاودانگی پرکشید.

با ما در كانال تلگرام پيشتازان راه آزادي همراه باشيد
Telegram.me/shahidanAzadi