متولد 1344 الیگودرز
«می گویم روز، روز مجاهدین است. اما آنچه به خودم برمیگردد این است که باید در این شب قدر یک بار دیگر انتخاب کنم که مجاهد بمانم و مجاهد بمیرم. ... .. خدایا من برای مردم و در راه تو این راه را انتخاب کردم. ... خدایا من برای جاه و مقام و رده و کرسی مبارزه را انتخاب نکرده بودم و دنبال این چیزها نبوده و نیستم و نخواهم بود. امیرحسین اداوی 28تیر 93»
این کلمات مجاهدی ست از فرزندان زحمتکش مردم الیگودرز که رنج کار و سوز فقر و ناداری مردم ایران را با گوشت و پوست خود حس کرده بود.
او خود نوشته است:
«از آن روزی که خودم را شناختم علاقهی زیادی داشتم که به مدرسه بروم اما پدر نمیخواست... میگفت باید کار بکنی. مجبور بودم با پدرم کار کشاورزی کنم... . بعد هم در تهران کار میکردم. »...
همین حس مستقیم و بیواسطه رنج مردم باعث شد که امیر حسین بهمحض پیدا کردن گمشدهاش در آرمانهای مجاهدین، به هواداری از آنان بشتابد و در سال 68 خود را به ارتش آزادیبخش ملی ایران برساند. و از آن پس هم در ارتش آزادی، لحظهیی از تلاش و سختکوشی باز نایستاد.
امیر حسین که یارانش او را حسین صدا میکردند در نقشه مسیر سال 92 نوشت:
«به این مبارزهی سخت و نابرابر افتخار میکنم... خدایا من با انقلاب خواهر مریم و ارزشهای آن بود که توانستم مجاهد اشرفی باشم. پس مرا شایستهی این نعمت بدار و تو را شگرگزارم که مرا به این سعادت رساندی... .. خدایا در این مبارهی سخت و پیگیر با دشمن خودت، از تو کمک میخواهم تا یک مجاهد اشرفی باشم. مرگ بر رژیم ضدبشری خمینی. امیرحسین اداوی 7مرداد 92»
امیر حسین قهرمان که همیشه در صحنههای رزم و پیکار و عرصههای سازندگی، شاخص و نمونه بود، در شامگاه هفتمین روز از آبان 94 و در میانه ماه محرم، بر اثر موشکباران رژیم ددمنش حاکم بر ایران، بهشهادت رسید و جان خود را فدای آزادی و آبادی میهن در زنجیرش کرد، تا در فردای آزادی ایران، هیچ کودک و نوجوانی مجبور نباشد بر خلاف آرزوهای خود، درس و مدرسه را رها کرده و بهکار طاقتفرسا در کارگاهها و مزارع بپردازد.
به یقین ارادهی امیر حسین برای رهایی مردم ایران از فقر و ستم و سرکوب، در عزم و رزم مجاهدین و فرزندان آگاه ایران، استمرار خواهد یافت و بساط ستم را از ایران برخواهد چید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر