اروميه از شهرهايي است كه سركوب و شكنجه و اعدام مجاهدين و مبارزان با شدت و قساوت بي مانندي صورت گرفته است. در اروميه منبر امامت جمعه در انحصار آخوند درنده اي به نام «غلامرضا حسني» بود كه از همان روزهاي اول انقلاب به صورت وحشيانه اي به مجاهدين و زندانيان ساير گروهها حمله مي كرد و از دم تيغ دادن حتي پسر خود نيز ابا نكرد. عكسي را كه در همين صفحه ملاحظه مي كنيد مربوط به مجاهد خلق محمد احمدي است. او اهل چايپاره از توابع اروميه بود و به خاطر فعاليتهايش دستگير شد و در 28آبان 1360 اعدام شد. حاكم شرع صادر كننده حكم وي آخوند جلادي به نام شيخ عباس بود و دادستاني بيدادگاه او را هم فردي به نام فرهاديان به عهده داشت.
براي روشن شدن ابعاد شقاوت اعمال شده نسبت به مجاهدين ذكر نمونه اي مناسب است. مجاهد شهيد جعفر صمدي تكالو از جمله مجاهديني بود كه در سالهاي اول دهة 1360 توسط آخوندهايي همچون حسني و حاكم شرعي به نام آخوند ايماني محكوم به اعدام شد. در گزارشي آمده است: «پاسداران بعد از بهشهادت رساندن مجاهد شهيد جعفر صمدي تكالو بهطور مستمر بر سرمزار او حاضر ميشدند و ضمن توهين بهاو، خانوادهاش را مورد آزار و اذيت قرار ميدادند. تا اين كه يكبار خبر تكاندهندهاي در تمام شهر پيچيد. جسد پدر صمدي در حالي كه سرش را بريده بودند، در يكي از باغهاي اطراف شهر پيدا شد. تحقيقات بعدي نشان داد كه پاسداران، ابتدا او را كشته و بعد سرش را بريده در چاه انداختهاند و جسدش را در باغي رها كردهاند. روستاييان از رد خوني كه روي زمين بود، جسد را پيدا كردهبودند».در جريان قتل عام و كشتار زندانيان سياسي در سال1367 تعداد بسياري از مجاهدين و ديگر زندانيان را به شهادت رساندند. آنچه كه روشن است نه تعداد واقعي شهيدان و نه مزار آنها هيچگاه براي خانواده شهيدان روشن نشده است. اما اعتراف تكان دهنده آخوند حسني در سال 1379 گويا بسياري مسائل مي باشد. آخوند حسني در يك اعتراف تكان دهنده فاش ساخت كه خميني فرمان قتل يك ميليون زنداني را داده بود. به نوشتة روزنامة حيات نو (3دي79) ملاحسني گفت: «حضرت امام خميني (ره) در جواب برخي از رؤساي دادگاههاي انقلاب، البته رؤساي قبل دادگاههاي انقلاب، كه نميخواستند خيلي اعدام بدهند، فرمودند: اگر يك ميليون نفر هم باشند، يكشبه دستور ميدهم همهٌ اينها را به رگبار ببندند و قتلعام كنند». با اين حساب مي توان تصور كرد كه چه ميزان شقاوت در زندانهايي از قبيل «مالك اشتر» در اروميه چه گذشته است. فقط براي نمونه اشاره مي كنيم كه مجاهد شهيد بهمن شاكري را در زندان اروميه بسيار شكنجه كردند و بنا به يك گزارش در آبان سال1367 «بهمن را با عدة كثيري از زندانيان بهتپههاي پادگان مالك اشتر سپاه نزديك درياچة اروميه برده و با چوب و چماق و سيخ بهجانشان افتادند. بهقدري آنها را وحشيانه زده بودند كه روستاييان اطراف صداي فريادهايشان را شنيده و بهسر تپههاي اطراف آمده بودند». در گزارش ديگري آمده است كه در جريان قتل عام زندانيان سياسي در سال1367 «400زنداني را در كوههاي اطراف بهخاك سپردهاند كه نام برخي از آنان نيز از جمله مجاهدين شهيد رسول سلجوقي، بهمن شاكري، احمد بانيجنگالو، ناصر بدري، احمد رحيمي، قاسمي شكريازي(سلمان) و حنيف روشن است». با توجه به اين واقعيات بايد گفت كه مزارهاي شهيدان در اروميه به واقع ناشناخته مانده اند. براساس گزارشي بيشتر شهيدان مجاهد را كه در اروميه اعدام شده اند در گورستان عمومي شهر واقع در روبه روی ساختمان صدا و سيما، بلوار راديو تلويزيون دفن شده اند. براساس برخي گزارشهاي ديگر شهيدان در منطقه اي جدا در گورستان شهر، که باغ رضوان نام دارد، دفن کرده اند. اما بي ترديد بسياري باغات و بيابانهاي دور افتاده از شهر مزار تك تك مجاهديني است كه بدون نام در خاك آرميده اند.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشیدhttps://t.me/shahidanAzadai96
مشخصات مجاهد شهید فتح الله گل گلابمحل تولد: کرمانشاه شغل: كارمند دولتسن: 26محل شهادت: کرمانشاهزمان شهادت: 1360
عکس این شهید گرانقدر به تازگی از داخل ایران به دست ما رسیده است.
مریم رجوی: بههمه به پاخاستگان علیه رژیم ولایت فقیه درود میفرستیم. از همین جا به زندانیان سیاسی ایران سلام میکنیم، بهویژه زندانیان سیاسی در زندان گوهردشت ، که در این روزها بهاعتصابغذا دست زدهاند، درود بهعزم و مقاومت همه آنها.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشیدhttps://t.me/shahidanAzadai96
مشخصات مجاهد شهید رئوف زارعیمحل تولد: كرمانشاهشغل - تحصيل: -سن: -محل شهادت: کرمانشاهزمان شهادت: 1362
متاسفانه از اين شهيد قهرمان اطلاعاتى نداريم بنابراين از هموطنانى كه اين قهرمان خلق را ميشناسند درخواست داريم اطلاعات خود را به آدرس aida.nikjo@gmail.com براى ما ارسال كنند.
مریم رجوی: یقین دارم که رژیم ولایت فقیه با قیام و مقاومت مردم ایران و با ارتش آزادی و هزار اشرف سرنگون خواهد شد. خون شهیدان میجوشد و رود خروشان خون آنها ضامن پیروزی خلق ماست.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشیدhttps://t.me/shahidanAzadai96
مشخصات مجاهد شهید سعید مقیمیمحل تولد: همدانتحصيل: دیپلمسن: -محل شهادت: تهرانزمان شهادت: 1367
متاسفانه از اين شهيد قهرمان عکس، خاطرات و زندگینامه نداريم بنابراين از هموطنانى كه اين قهرمان خلق را ميشناسند درخواست داريم اطلاعات خود را به آدرس aida.nikjo@gmail.com براى ما ارسال كنند.
مریم رجوی: دادخواهی قتلعامشدگان یک مسأله ملی و یک بخش ضروری از کارزار بزرگ ملت ایران برای سرنگونی رژیم ولایت فقیه است. این کارزار برای گسترش مقاومت و نبرد، برای بهزیر کشیدن استبداد مذهبی و تحقق آزادی، دموکراسی و برابری است.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشیدhttps://t.me/shahidanAzadai96
مشخصات مجاهد شهید سعید محمدیمحل تولد: زنجانتحصيل: دانشجوسن: -محل شهادت: زنجانزمان شهادت: 1367
مریم رجوی: آینده ایران و آزادی مردم ایران، از همین راه بهدست میآید: از راه سرموضع بودن. یعنی پرچم سرنگونی خلافت ارتجاعی را در اهتزاز نگهداشتن و قیمت آن را پرداختن.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشیدhttps://t.me/shahidanAzadai96
مشخصات مجاهد شهید تورج حبیب الله زادهمحل تولد: اردبیلتحصيل: دیپلمسن: 21محل شهادت: تبریززمان شهادت: 1361
متاسفانه از اين شهيد قهرمان عکس، خاطرات و زندگینامه نداريم بنابراين از هموطنانى كه اين قهرمان خلق را ميشناسند درخواست داريم اطلاعات خود را به آدرس aida.nikjo@gmail.com براى ما ارسال كنند.
مریم رجوی: یقین دارم که رژیم ولایت فقیه با قیام و مقاومت مردم ایران و با ارتش آزادی و هزار اشرف سرنگون خواهد شد. خون شهیدان میجوشد و رود خروشان خون آنها ضامن پیروزی خلق ماست.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشیدhttps://t.me/shahidanAzadai96
مشخصات مجاهد شهید راضیه عماریمحل تولد: خوىتحصيل: معلم, دانشجوسن: 21محل شهادت: تبریززمان شهادت: 1361
متاسفانه از اين شهيد قهرمان عکس، خاطرات و زندگینامه نداريم بنابراين از هموطنانى كه اين قهرمان خلق را ميشناسند درخواست داريم اطلاعات خود را به آدرس aida.nikjo@gmail.com براى ما ارسال كنند.
مریم رجوی: حکومت آخوندی تاکنون چهتعداد از زندانیان سیاسی را اعدام نموده و چهتعداد از آنها در زیر شکنجه و در زندانهای این رژیم جان سپردهاند؟
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشیدhttps://t.me/shahidanAzadai96
مشخصات مجاهد شهید تیمور درگزیمحل تولد: زنجانشغل: كارگرسن: 24محل شهادت: زنجانزمان شهادت: 1360
متاسفانه از اين شهيد قهرمان عکس،خاطرات و زندگینامه نداريم بنابراين از هموطنانى كه اين قهرمان خلق را ميشناسند درخواست داريم اطلاعات خود را به آدرس aida.nikjo@gmail.com براى ما ارسال كنند.
مریم رجوی: رژیمی که خون فرزندان رشید ایران را ریخت، پس از آن ریختن هر خونی را مباح دانست و زیرپاگذاشتن همه مرزهای اخلاقی و انسانی را برای خود مجاز دید. امروز جنبش دادخواهی، رژیم ولایت فقیه را بهلرزه در آورده و همه پروندههای جنایت و خیانت آن را هدف قرار میدهد.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشیدhttps://t.me/shahidanAzadai96
مشخصات مجاهد شهید فریده گوهرنیامحل تولد: كرمانشاهتحصيل: دانش آموزسن: 23محل شهادت: کرجزمان شهادت: 1367
به یاد مجاهد شهید فریده گوهرنیایادنامه مجاهد شهید فریده گوهرنیاای کاش! میتوانستم در قرارگاه اشرف باشمخاطرهیی از مجاهد شهید فریده گوهرنیا، از زبان یکی از همبندان اوفریده را در سال 63شناختم، زمانی که تصمیم داشتم به سازمان وصل شوم اوهم تصمیم داشت وصل شود. بعد که به زندان افتادم، در غیاب نگهبان در محوطه هواخوری با هم حرف میزدیم و همفکری میکردیم. بعد به زندان دیزلآباد منتقل شدیم و تا سال 1365با هم بودیم فریده خیلی پرانرژی بود و همیشه به دیگران روحیه میداد.از صفات برجسته او متانت، سادگی، صمیمت بود. هر دوی ما در سال 65همزمان آزاد شدیم نتیجه همفکریهایی که در زندان با هم داشتم تصمیم راسخ برای وصل شدن و اعزام به منطقه بود. هر دو تشنه وصل به سازمان بود یم از اینرو شب و روزمان صرف پیدا کردن یک سرنخ و یا حتی ردی از سازمان بود تا بتوانیم از این طریق به سازمان وصل شویم.با هم قرارگذاشتیم هر راهی را آزمایش کنیم تا سرانجام به مقصود برسیم. با هم به شهرستان سنقر کلیایی رفتیم در آنجا به منزل مجاهد شهید معصومه امینی مراجعه کردیم. خود او دستگیر شده بود اما خواهرش هنوز بیرون از زندان بود، برخی از فامیلهایشان هم هوادار سازمان بودند. قرارگذاشتیم چنانچه امکانی برای وصل پیدا کردند به ما هم بگویند. فریده با روحیهیی خستگیناپذیر همه راهها را تست کرد.شنیده بودیم که میتوان با راههای ابتکاری از مرز خارج شد. با هم به ارومیه رفتیم و از بیراهه به سمت مرز حرکت کردیم. ناگهان مردی ظاهر شد و گفت چهکار میکنید؟ گفتیم دنبال آب هستیم و با دست مردابی را نشان دادیم که در آن حوالی بود. او مجاب شد و رفت. عصر هنگام کفشهایمان را با کفش ورزشی عوض کرده و از باغهای زیادی گذشتیم. تمام شب راه رفته بودیم نزدیک صبح برای تجدید قوا یکساعت استراحت کردیم اما بهمحض اینکه چشم گشودیم دیدیم که توسط مزدوران رژیم لو رفتهایم و با هم دستگیر شدیم.شجاعت از ویژگیهای بارز فریده بود. او با مجاهد شهید میترا جلالی همبند بود و هر دو در برقراری ارتباط با سایر زندانیان فعال بودند. این دو یار سربدار همیشه با هم ورزش میکردند هر بار که توپ به پشتبام زندان میافتاد بدون ترس از نگهبانان آن را پایین میآوردند.بالاترین انگیزة فریده در زندان گوهردشت ، وصل مجدد به سازمان بود. همیشه دوست داشت مطلبی از قرارگاه اشرف و خواهرمریم و برادر مسعود بشنود. آرزوی حقیقی او دیدار رهبری مقاومت بود. گاه که تلویزیون رژیم ناپرهیزی میکرد و صحنهیی از برادر مسعود را نشان میداد، فریده ذوق زده آن را به دیگر زندانیان نشان میداد و بارها آن صحنه را یادآوری میکرد. همواره میگفت: «ای کاش! میتوانستم در قرارگاه اشرف باشم؛ آنجا یک بهشت واقعی است. او عاشق آرمان مجاهدین بود و سرانجام با همین عشق به طناب دار بوسه زد.
روحش شاد و یادش گرامی باد...
مریم رجوی: رژیمی که خون فرزندان رشید ایران را ریخت، پس از آن ریختن هر خونی را مباح دانست و زیرپاگذاشتن همه مرزهای اخلاقی و انسانی را برای خود مجاز دید. امروز جنبش دادخواهی، رژیم ولایت فقیه را بهلرزه در آورده و همه پروندههای جنایت و خیانت آن را هدف قرار میدهد.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشیدhttps://t.me/shahidanAzadai96
مشخصات مجاهد شهید داریوش رضاییمحل تولد: كرمانشاهتحصيل: دانش آموزسن: 22محل شهادت: کرمانشاهزمان شهادت: 1367
به یاد مجاهد شهید داریوش رضایییادنامههای مجاهد شهید داریوش رضایی«ای آزادی!نه تو تشنه به خونی،نه ما بیزار ز خون خویش!افسوس که جلادان بدکیشگذرگاه میانمان را به خون آغشتهاند».رابطه عمیقاً ایدئولوژیک این مجاهد پاکباز که در زیر سختترین شکنجههای قرون وسطایی دژخیمان چون کوه استوار بود تنها بر روی تخت شکنجه مورد آزمایش قرار نگرفت.او پس از شنیدن خبر انقلاب درونی مجاهدین، جوهر یگانهساز و رهاییبخش آن را درک کرد و در نامهیی خطاب به خواهرش نوشت: «وقتی خبر انقلاب ایدئولوژیک را شنیدم، ابتدا بر جایم میخکوب شدم. طوری که دنیا برایم کوچک شد. اول ترسیدم، اما وقتی دوباره خودم را پیدا کردم، کهنگی و عقب ماندگی را در دنیای خود احساس کردم.با درک بیشتر این انقلاب مرهمی بر دردهای قدیمیام گذاشته شد و درسهای جدیدی از خواهر مریم یاد گرفتم. فهمیدم دیگر شهادت، نهایت فداکاری نیست. بلکه نهایت فداکاری تا بینهایت است. همچنین فهمیدم در راه مبارزه از خودم باید بسیار مایه بگذارم. خواهر عزیزم! خوشحالم که من و تو در این مسیر قرار گرفتهایم. امیدوارم بهزودی هر دو ما سلاح در دست، در کنار یارانمان چشممان بهدیدن خواهر مریم روشن شود. این روزها دیدن مسعود و مریم برای من رؤیا شده است.نمیدانم خدا چه میخواهد؟ امیدوارم اتفاقی نیفتد و بهزودی باهم پیش بچهها برویم. راستی امیدهایی برای رفتن پیدا شده، منتظر باش تا خبرت کنم». داریوش در نامه دیگری در همین باره نوشته بود:«عجب انقلابی است. آدم را به مسعود گره میزند، عواطفم را منقلب کرده و مرا به جای دیگری میکشاند. باور کن وقتی رضا کوچولو دنبالم گریه میکرد و میگفت داداش نرو. ناراحت میشدم.میدانی که بابا و مریم را چقدر دوست دارم و گاهی فکر میکنم دلم از آنها سیر نشده، اما الآن میفهمم باید این عواطف را به جاهای بالاتری پرواز بدهیم». پرواز بلندی که داریوش بشارتش را میداد چند ماه قبل از عملیات فروغ جاویدان صورت میگیرد. میلیشیای نوجوانی که در کوره سالهای مبارزه در زیر شکنجه و زندان اکنون به یک رزمآور با تجربه و پخته تبدیل شده است، دست به یکی از جسورانهترین کارهایش میزند.گزارشی در این باره را مرور میکنیم: «چند ماه قبل از عملیات فروغ داریوش به همراه سه تن دیگر از شهیدان، عباس خاکسار، بهزاد پورنوروز و کورش کریمی توانستند کمک یکی از پاسداران زندان را، که نسبت به سازمان سمپاتی داشت جلب کرده و از زندان دیزلآباد فرار کنند. اما در منطقه کردی و احتمالاً به دست افراد یه کتی دستگیر و تحویل رژیم شدند».تلاش خانواده برای ملاقات با او به نتیجهیی نمیرسد و عاقبت او در آخرین پرواز بلند و سرفراز خود در جریان قتلعامهای سال 67بههمراه مجاهد شهید بهزاد پورنوروز، از فرزندان دلیر ایلام، تیرباران میشود. داریوش در وصیتنامهیی که از او به جا مانده نوشته بود:«ای آزادی!نه تو تشنه به خونی،نه ما بیزار ز خون خویش!افسوس که جلادان بدکیشگذرگاه میانمان را به خون آغشتهاند».
مریم رجوی: پس بهیاد قهرمانان قتلعام شده جملاتی از نوشتهها و آخرین پیامهایشان را یادآوری میکنیم:داریوش رضایی از فرزندان مردم ماهیدشت کرمانشاه در سرودهیی برای آزادی میگوید:«ای آزادی! نه تو تشنه به خونی، نه ما بیزار ز خون خویش! افسوس که جلادان بدکیشگذرگاه میانمان را به خون آغشتهاند».
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشیدhttps://t.me/shahidanAzadai96
مشخصات مجاهد شهید بهمن شاکریمحل تولد: نقدهشغل - تحصيل: -سن: 28محل شهادت: ارومیهزمان شهادت: 1367به یاد مجاهد شهید بهمن شاکریگردی سلحشور و استوارمدیر زندان از بهمن پرسید: «بهچه جرمی دستگیر شدهای؟». بهمن بدون درنگ پاسخ داد: «به جرم مجاهد بودن». ا گذری برزندگینامه مجاهد شهید بهمن شاکریدربرابر حملات مرتجعان این جمله از برادر مسعود را تکرار میکرد که: «مگر میشود خورشید را کشت، مگر میشود باد را از وزیدن بازداشت، و باران را از باریدن. مگر میشود اقیانوس را خشک کرد؟».مجاهد شهید بهمن شاکری از هواداران سازمان مجاهدین در شهر نقده بود. او در سال 1339متولد شد و تحصیلات خود را تا متوسطه ادامه داد. بهمن فعالیت سیاسی خود را از سال 58 شروع کرد. او ورزشکاری مردمی و سرشناس بود که بهخاطر خصائل مردمیش در بین اهالی شهر نقده که ترکیبی از مردم کرد و آذری هستند از احترام زیادی برخوردار بود.او بههمراه مجاهدین شهید عباس عسگری و ابراهیمفرجیپور تا نیمههای شب کار میکرد و با نوشتن تراکت و چاپ اعلامیههای سازمان بهتبلیغ مواضع مجاهدین میپرداخت. او همیشه در برابر حملات مرتجعان این جمله از برادر مسعود را تکرار میکرد که: «مگر میشود خورشید را کشت، مگر میشود باد را از وزیدن بازداشت، و باران را از باریدن. مگر میشود اقیانوس را خشک کرد؟».پاسداران نیز میترسیدند با او مقابله کنند. معروف بود که پاسداران هنگام توزیع نشریه مجاهد او را دیده و بهیکدیگر سفارش کرده بودند نباید به او نزدیک شد، زیرا او مسلح است والاّ این قدر با اعتماد بهنفس و نترس وارد کار نمیشود. در حالی که این مسأله واقعیت نداشت و او هیچ وقت مسلح نبود. با وجود این پاسداران هیچگاه جرأت نکردند بهتنهایی سراغش بروند و چند بار که با او درگیر شدند بهصورت جمعی 7-8نفره بود. مرتجعان که از فعالیتهای بهمن بهشدت برآشفته بودند او را قبل از آغاز مبارزه مسلحانه در 30خرداد 60دستگیر و بلافاصله بهزندان ارومیه منتقل کردند.و به 5سال زندان محکومش کردند. در گزارشی که یکی از همبندان او نوشته آمده است: «در تابستان 61با بهمن در کمیته مرکزی ارومیه بودیم. او به قدری دلیرانه با شکنجهگران برخورد میکرد که جلادان ازاو بهشدت میترسیدند و همواره تا پایان بازجویی او را با دستبند به صندلی میبستند». در شهریور 62تشکیلات مجاهدین اسیر در زندان لو رفت. بهمن از جمله مجاهدینی بود که دوباره مورد بازجویی قرار گرفت. او را بهزندان سپاه منتقل کرده و تحت شکنجه بسیار قرار دادند. اما باز هم این بهمن قهرمان بود که همواره از زیر شکنجهها و فشارها پیروز و سرفراز بیرون میآمد و بر تهاجم خود بهپاسداران و شکنجهگران میافزود.گزارش از یک همبند او: «اوایل سالدر حیاط زندان مشغول ورزش جمعی میلیشیا بودیم. بهمن جلودار صف بود. پاسداری اعتراض کرد و آمد تا جلو ما را بگیرد. بهمن ناگهان با ضربه بسیار قوی خود او را نقش برزمین کرد و ما ورزش را ادامه دادیم. پاسداران دیگر بهداخل زندان ریختند و همهمان را بهقرنطینه بردند. مدیر زندان از بهمن پرسید: «بهچه جرمی دستگیر شدهای؟». بهمن بدون درنگ پاسخ داد: «به جرم مجاهد بودن». این حرف بهمن و قاطعیتش در برخورد با مزدوران باعث شد که جوّ ترس شکسته شد و بعد از او همه گفتند: «به جرم مجاهد بودن» دستگیر شدهاند. یکی از پاسداران از همه گذشت و بهجان بهمن افتاد. آن قدر او را زد که خودش از نفس افتاد و اما بهمن زیر شکنجه همچنان تکرار میکرد: «من یک مجاهدم». یکی دیگر از همبندان بهمن به برخورد فعال او در محیط زندان اشاره کرده و مینویسد: «یکبار تعدادی از بچهها اعدام شده بودند. عید فطر بود و ما براساس سنت، مراسم ویژهیی اجرا کردیم. برای این مراسم، بهمن با امکانات بسیار کم زندان شیرینی مرغوبی درست کرد. همچنین نمیدانم از کجا گلی گیر آورده بود و ضمن رسیدگی بهآن میگفت میخواهم همه جای بند را پر از گل کنم. او بهراستی سمبل نظم و شادابی و مقاومت در زندان بود». در سال 65دوران محکومیت بهمن به پایان میرسد. اما جلادان که مقاومت بهمن در زندان را دیده بودند یقین داشتند که در صورت آزادی مبارزهاش را ادامه خواهد داد. بههمین دلیل آزادش نکرده و او را تا سال 67در زندان نگهداشتند. سرانجام در جریان قتلعام زندانیان مجاهد، بهمن را بههمراه تعداد زیادی از مجاهدین در بند بهشهادت رساندند. در گزارشی از نحوه شهادت این مجاهد قهرمان آمده است: «بهمن را با عدهُ کثیری از زندانیان به تپههای پادگان مالک اشتر سپاه نزدیک دریاچه ارومیه، برده و با چوب و چماق بهجانشان افتادند. بهقدری آنها را زده بودند که روستائیان اطراف صدای فریادهایشان را شنیده و بهسر تپههای اطراف آمده بودند». این همه سبعیت در حالی صورت گرفت که بهمن 2سال زندان اضافی هم کشیدهبود و جلادان بهخانوادهاش قول داده بودند که در صورت سپردن قبالهیی او را آزاد کنند. اما وقتی خانوادهاش با قباله بهزندان مراجعه میکنند دژخیمان با دادن لباسهای او خبر شهادتش را میدهند. بهمن قهرمان در ارومیه بر روی تپه مشرف به جاده سرو دفن شده است.
مریم رجوی: یقین دارم که رژیم ولایت فقیه با قیام و مقاومت مردم ایران و با ارتش آزادی و هزار اشرف سرنگون خواهد شد. خون شهیدان میجوشد و رود خروشان خون آنها ضامن پیروزی خلق ماست.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشیدhttps://t.me/shahidanAzadai96
مشخصات مجاهد شهید اردوان صحتمحل تولد: مراغهتحصيل: دانشجوسن: 28محل شهادت: اردبیلزمان شهادت: 1367
به یاد مجاهد شهید اردوان صحت«اردوان صحت»گواه صحت یک راهزمانی که خانوادهاش برای خاکبرداری محل دفن او رفتند متوجه شدند که جسد 4مجاهد دیگر نیز در پتو پیچیده شده و آنجا گذاشته شده است. از میان آنها پیکر مجاهد شهید علی آدی شیرینپور شناخته شد و 3مجاهد دیگر گمنام ماندند.اردوان اهل اردبیل بود. با قامتی رشید و روحیهیی بالا و پرنشاط. او را در سال ۱۳۶۳هنگام خروج از کشور دستگیر کرده و زیر شکنجه برده بودند. اما بهرغم تمامی فشارها و شکنجهها بسیار مقاوم و استوار بود. به همین دلیل او را از زندان اردبیل به زندان تبریز تبعید کردند. اما او چون کوه در برابر سختیها ایستادگی کرد و روح مقاومت را در سلولهای زندان میگستراند. مزدوران که در برابر مقاومت اردوان به زانو در آمده بودند بار دیگر او را به زندان اردبیل منتقل کردند. عاقبت او را در جریان قتلعام سال ۶۷بشهادت رساندند. مزدوران از دادن خبر شهادت او به خانوادهاش تا 7-8ماه بعد سر باز زدند. پدر اردوان بهمحض شنیدن خبر شهادت او سکته کرد و جان باخت. بر اثر افشاگریهای خانوادهاش مزدوران عاقبت مجبور به نشاندادن محل دفن اردوان شدند. زمانی که خانوادهاش برای خاکبرداری محل دفن او رفتند متوجه شدند که جسد 4مجاهد دیگر نیز در پتو پیچیده شده و آنجا گذاشته شده است. از میان آنها پیکر مجاهد شهید علی آدی شیرینپور شناخته شد و 3مجاهد دیگر گمنام ماندند.
مریم رجوی: رژیمی که خون فرزندان رشید ایران را ریخت، پس از آن ریختن هر خونی را مباح دانست و زیرپاگذاشتن همه مرزهای اخلاقی و انسانی را برای خود مجاز دید. امروز جنبش دادخواهی، رژیم ولایت فقیه را بهلرزه در آورده و همه پروندههای جنایت و خیانت آن را هدف قرار میدهد.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشیدhttps://t.me/shahidanAzadai96
مشخصات مجاهد شهید حسین میرزائیمحل تولد: همدانتحصيل: دانشجوسن: 38محل شهادت: تهرانزمان شهادت: 1367
به یاد مجاهد شهید حسین میرزائیمختصری از زندگینامه مجاهد شهید حسین میرزاییحسین در سال 1334در یک خانواده مذهبی در روستای گنج تپه از توابع شهر همدان به دنیا آمد. او در نوجوانی بسیار کوشا و فعال بود و دوران دبیرستان را با موفقیت پشت سر گذاشت. او بسیار اهل مطالعه بود و همیشه خانواده دوستان و فامیل را به آموختن و کسب علم و داشتن پیشرفت تشویق میکرد.از لحاظ اخلاقی ،انسانی نمونه بود و مورد احترام همگان. او همواره در کمک به دیگران پیشقدم بود در این زمینه از هیچ تلاشی در کمک به دیگران فروگذار نمیکرد بهنحوی که از خانوادهاش میخواست که هر چه میتوانند به نیازمندان کمک کنند. حسین در سال 1353وارد دانشگاه شد و بلافاصله فعالیتهایش را با جنبش دانشجویی آغاز کرد. در همین دوران بود که حسین با آرمانهای سازمان مجاهدین آشنا شده و گویی گمشدهیی را یافته باشد بر تلاشش بهمنظور وصل به سازمان افزود.به دلیل فعالیتهایش علیه دیکتاتوری شاه که حالا رنگ و بوی تبلیغ مبارزه مسلحانه به خود گرفته بود در بهار سال 57از سوی ساواک دستگیر و مدت کوتاهی در زندان بهسر برد که نهایتاً در تابستان 57آزاد گردید. آزادی او همزمان بود با اوجگیری انقلاب ضد سلطنتی از اینرو حسین بلافاصله پس از آزادی از زندان با سمت دادن فعالیتهایش در جهت سرنگونی رژیم شاه گسترش داد.پس از پیروزی انقلاب فعالیتهایش را بهعنوان یک کادر تشکیلاتی با سازمان مجاهدین ادامه داد و در بخش دانشجویی فعالیت میکرد. در سال 60که خمینی میرفت که با کودتا رژیم را تک پایه کرده دیکتاتوری ولایتفقیه را جامه عمل بپوشاند در اولین قدم سرکوب سازمان مجاهدین بهعنوان سرسختترین مانع در مسیر اهدافش را در دستور کار قرار داد. در همین دوران تنشهای سیاسی به اوج رسید و رژیم دستگیریهای گستردهیی را آغاز کرد. حسین در 19خرداد سال 1360در اوج این تنشهای قبل از سی خرداد دستگیر شد. وی را تا 7تیر در یکی از کمیتههای تهران در بازداشت نگهداشتند، سپس او را به زندان اوین منتقل کردند.او در بیدادگاه رژیم بهرغم اینکه پیش از سی خرداد دستگیر شده و هیچگونه اتهام فعالیت مسلحانه هم متوجه او نبود به 17سال زندان محکوم گردید. اما زندان برای حسین نه تنها محدودیت محسوب نمیشد بلکه عرصیة جدیدی برای ادامه مبارزه بود، تنها شکل مبارزه تغییر کرده بود. او در هر بندی که قدم میگذاشت جمع مجاهدین مقاوم را سازمان داده و متشکل میکرد این روحیه رزمنده حسین عاملی بود که دشمن را نسبت به او حساس کرده و همواره جزء نخستین کسانی بود که در هر موقعیتی زیر فشارهای ضدانسانی شکنجهگران قرار میگرفت. او بارها و بارها زیر شکنجه و بازجوی رفت نه فقط بهخاطر اطلاعات خارج از زندان بلکه مهمتر از آن بهدلیل فعالیتهای تشکیلاتی که در زندان به آن مبادرت میورزید.اوایل سال 61از اوین به بند 2واحد یک زندان قزلحصار منتقل شد. این ورود همزمان بود با رفتن داوود رحمانی به مکه سفری که فرصتی مناسب برای زندانیان مجاهد ایجاد کرد تا برای تحقق خواستههای بر حق خود گامهایی را به جلو بردارند. اصلیترین خواسته زندانیان برداشتن سلطه توابین یعنی گماشتههای باند لاجوردی بر بندها بود. حسین در هماهنگی با سایر تشکلها توانستند سلطه توابین بر بندها را پایان دهند اگرچه مدت زمان آن کوتاه بود و باند لاجوردی نیز تهاجم متقابل خودش را انجام داد اما مهمترین دستآورد مجاهدین، تثبیت مرزسرخ رابطه با توابین بود که بهرغم تلاش و تقلای باند لاجوردی در تمام دوران زندان هیچگاه مخدوش نشد و هر روز بیش از روز پیش سرختر و سرختر گردید.حسین قهرمان نهایتاً در جریان قتلعام زندانیان سیاسی در تابستان 67به همراه خواهر و برادر کوچکتر از خودش مجاهدان شهید معصومه میرزایی و مصطفی میرزایی با دفاع جانانه از سازمان پرافتخار مجاهدین هیبت پوشالی «هیأت مرگ» خمینی دجال را به سخره گرفتند و با بوسه بر طناب دار مرگ را تسلیم اراده مجاهد خلق نموده و پرچم شرف و افتخار نسل مسعود را به اهتزار درآوردند.درود، درود، درود روحشان شاد و یادشان گرامی باد... !
مریم رجوی: بله، ما از پا نخواهیم نشست. تا زمانی که یک بهیک این پروندهها باز شود. ما از پا نخواهیم نشست تا همه کسانی که مرتکب جنایت علیه بشریت شدهاند، در پیشگاه مردم ایران محاکمه شوند.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشیدhttps://t.me/shahidanAzadai96
مشخصات مجاهد شهید ابراهیم توکل
محل تولد: خرم آباد
تحصيل: دیپلم
سن: 30
محل شهادت: خرم آباد
زمان شهادت: 1367
به یاد مجاهد شهید ابراهیم توکل
اوایل پاییز 61مجدداً مرا به اوین آوردند و مدت تقریباً یک ماه دیگر در اوین بودم. در آنجا مجاهد شهید ابراهیم توکل از بچههای خرمآباد شرحی از شکنجهاش را به من داد که به خانوادهاش برسانم. علاوه بر شکنجههای متداول مثل کابل و قپانی و سوزاندن، او را وادار کرده بودند که آب نمک بخورد بعد بهعلت عطش زیاد آب فراوانی (باقیف) به اوخورانده بودند، سپس بر روی شکم او میپریدند. براثر این شکنجه، اندامهای درونی او مثل کبد و معده و روده بهکلی معیوب شده بود. در مرداد 67 او را در خرمآباد حلقآویز کردند یادش گرامی باد.
مریم رجوی: رویکرد با این نسلکشی، و جنایت علیه بشریت، آزمایش وفاداری جامعه بینالمللی، به ارزشهای حقوقبشری است. چنانکه مسعود سالها پیش گفته است محاکمه و مجازات عاملان و آمران قتلعام، حق مردم ایران، حق جامعه بشری و حق مجاهدین و خلق آنهاست.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://t.me/shahidanAzadai96
مشخصات مجاهد شهید خسرو آسیابانیمحل تولد: خوىتحصيل: دانشجوسن: 30محل شهادت: ارومیهزمان شهادت: 1367
عکس این شهید گرانقدر به تازگی از داخل ایران به دست ما رسیده است.
مریم رجوی: جوانان دلیر و قیامآفرین در سراسر میهن اسیر را فرا میخوانم که برای واداشتن سران رژیم، به انتشار اسامی کامل قتلعامشدگان و نشانی مزارهای آنها و اسامی جلادان این کشتار، دست به اعتراض بزنند.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشیدhttps://t.me/shahidanAzadai96
مشخصات مجاهد شهید مسعود افسریمحل تولد: اردبیلتحصيل: دانش آموزسن: 19محل شهادت: گرگانزمان شهادت: 1360
متاسفانه از اين شهيد قهرمان عکس، خاطرات و زندگینامه نداريم بنابراين از هموطنانى كه اين قهرمان خلق را ميشناسند درخواست داريم اطلاعات خود را به آدرس aida.nikjo@gmail.com براى ما ارسال كنند.
مریم رجوی: از خانوادههای شهیدان و زندانیان سیاسی میخواهم که با حضور بر سر مزار شهیدان، حق پایمالشده خود برای برپایی مراسم بزرگداشت فرزندان قهرمان خود را به رژیم آخوندی تحمیل کنند. با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشیدhttps://t.me/shahidanAzadai96
همدان از شهرهايي است كه در نبرد براي آزادي و عليه ارتجاع حاكم بسيار فعال بوده است. در همين راستا حاكمان ضدشرع و مزدوران رنگارنگ ارتجاع با قساوت شگفت انگيزي در زندانهاي اين شهر به شكنجه و اعدام مجاهدين و مبارزان راه آزادي پرداخته اند. مردم ايران بي ترديد هرگز نه اعدام مادر مجاهد پروين مستوفي را با داشتن سه فرزند و در حالي كه باردار بود فراموش مي كنند و نه دانش آموز قهرمان مهناز(مهتاب) صحراكار را در آبان ماه 1362 بعد از تجاوز در زندان همدان به دار آويخته شد از ياد خواهند برد.
همچنين تاريخ مبارزه براي آزادي اين ميهن همواره از قهرماني به نام «روح الله ناظمي» ياد خواهد كرد كه در برابر دژخيمان مجاهدوار ايستاد و از آرمان آزادي خلق دفاع كرد. در گزارشي پيرامون اين قهرمان مجاهد آمده است:«روح الله را پس از دستگيري در همدان به زندان ديزل آباد كرمانشاه منتقل كردند. در آنجا دو ماه زيرشكنجه بود. يكبار روي تخت شكنجه، حاكم شرع از او پرسيد: "چرا به اين راه قدم گذاشته اي؟" گفت: "براي اينكه ديگر كسي به جرم كتاب خواندن شلاق نخورد، براي اين كه بچه هاي مردم از سرما و گرسنگي نميرند، براي اين كه شما اراذل و اوباش شرتان را از سر مردم كم كنيد". حاكم شرع دستور تقتيل (به قتل رساندن با شكنجه) او را داد. شكنجه شروع شد. ابتدا تمام بدنش را با آتش سيگار سوزاندند، سپس آرنج چپش را با چكش شكستند و هنگامي كه بازهم تسليم نشد، با بيرحمي تمام چشم چپش را از حدقه بيرون آوردند. پيكر شكنجه شده روح الله در اين ايام بيشتر شبيه توده اي استخوان و پوست و گوشت متورم بود. سرانجام او را به جوخة تيرباران سپردند».
در آن سوي اين همه قهرماني و پايداري و اين همه قهرمان پاكباخته راه آزادي خلق قهرمان ايران هرگز قاتلان و شكنجه گراني همچون پرويز اسلامپور و ناصر جانعلي و مظاهري را از ياد نخواهد برد كه در حق مجاهدان راه آزادي از انجام هيچ گونه رذالت و دنائتي ابا نكردند. در يكي از گزارشهاي اين قبيل جنايات آمده است: «براي بارچهارم طي يك روز از اتاق بازجويي به شوفاژخانه برده شدم تا شكنجه شوم. شكنجه گر "پرويز اسلاميان" بود كه همراه با يك فرد ريشو كه از بازجويان خرم آباد بود، شلاق مي زد و مدام مي گفت: "ناراحت نباش، اينجا نمي خواهد هيچ حرفي بزني. اينجا فقط شلاق بخور، وقتي كه تعزير تمام شد، مي تواني بروي اتاق بازجويي درد دلهايت را بنويسي". حدود 10دقيقة بعد، زن جواني را، درحالي كه صورتش متورم شده بود، بدون كفش و جوراب به داخل زيرزمين آوردند. او را به تخت چوبي كنار من بستند. بالاي سر او عكسهايي متعلق به دوكودك 2 و 3ساله را نصب كردند. بازجويي به نام "ناصر جانعلي" درحال شلاق زدن زن نعره مي زد: "خوب به بچه هايت نگاه كن، نمي خواهي آنها را ببيني؟" و چون سكوت زن را ديد، گفت: "حرف نزني آنها را مي آوريم جلو چشمت اين قدر مي زنيم تا سقط بشوند" و اين بار با خشم بيشتري شلاقش را برروي شكم زن فرود آورد. زيرزمين از صداي فرياد زن به لرزه درآمد. يكي از شكنجه گران ديگر به نام "مظاهري" رفت بالاي تخت و روي سينة او نشست. پارچة كثيفي را در دهان او فروبرد و همان طور كه روي سينه اش نشسته بود، فرياد زد: "حالا داد بزن". وقتي به اتاق بازجويي برگشتم پرويز اسلاميان گفت: "...اين عين فرمان 8ماده اي امام است... خودشان در مورد تعزير دستورات لازم را موبه مو صادر كرده اند و گفته اند اين نوع تعزيرات كاملاً جايز است"».
همدان يكي از نمونه شهرهايي است كه در آن حاكمان ضد شرع در اعمال شقاوت آميزترين كارها از ديگر دژخيمان گوي سبقت ربوده اند. براي روشن شدن اين ميزان درنده خويي قسمتي از گزارش يكي از كساني كه مستقيما با يك غسال گورستان در همدان صحبت كرده و حرفهاي اين غسال را عينا نقل كرده است مي آوريم. او در تعريف خاطرات خود گفته است: «شب به خانه رفته بودم. نيمه هاي شب در خانه ام را زدند. پاسداران با دو ماشين به سراغم آمده بودند. گفتند بايد با آنها بروم و مرده اي را بشويم. تعجب كردم كه چه عجله اي در كار است؟ به ناچار سوار شدم و به گورستان رفتم. از ماشين دوم دو دختر جوان را در حالي كه چادر به سر داشتند پياده كردند. پاسداران گفتند آب را گرم كنم. مشغول شدم. از پنجره ديدم پاسداران تقسيم شدند و هرتيم آنها يكي از دخترها را به نقطه ديگر برد. صداي فرياد دختران بلند شد. معلوم بود با آنها درگير هستند. بعد از مدتي صداي شعار دختر بلند شد: «سلام بر آزادي، درود بر مجاهدين» بعد صداي رگبارها بلند شد. و چند دقيقه بعد جسد هر دو دختر كشان كشان به غسالخانه آوردند. از ترس و نفرت تمام بدنم مي لرزيد. گفتند آنها را بشويم! گفتم بدنشان هنوز گرم است. گفتند معطل نكنم. موقعي كه مشغول شستن آنها بودم معلوم شد به آنها تجاوز كرده اند. بعد از اتمام كار مرا به خانه برگرداندند و تهديد كردند كه با كسي در اين مورد صحبت نكنم. من سردسته پاسداران را شناختم. نامش حميد اذكايي بود و خانواده اش صاحب حمام الوند همدان بودند». نويسنده اين گزارش اضافه كرده است كه عكسهاي چند خواهر مجاهد را كه دستگير شده بودند به غسال نشان داده است. غسال دو تن از خواهران مجاهد را شناسايي كرده است. نام آن دو شير زن قهرمان مژگان جمشيدي و بهجت حيدري بوده است».
بيشتر شهيدان همدان را در گورستان باغ بهشت همدان كه در جاده همدان ـ ملاير واقع است دفن كرده اند. ذيلا برخي از تصاوير مزارهاي شهيدان اين شهر را ملاحظه مي كنيد:
معصومه ميرزايي از هواداران فعال سازمان بود. او از نسل ميليشياهاي فعالي بود كه در سال 60 در همدان دستگير شد. بعد از تحمل شكنجه هاي بسيار به 5سال زندان محكوم شد. اما پس از اتمام دوران محكوميتش او را آزاد نكردند. سرانجام اين مجاهد قهرمان در تاريخ 31مرداد76 اعدام شد.
مجاهد سربه دار عباس خورشيدوش از كشتي گيران برجستة همدان بوده است.
مجاهد شهيد ارژنگ رمقي از هواداران شمالي سازمان كه در همدان به شهادت رسيده است.
مجاهد شهيد حسين رجبي بعد از چند سال زندان در اوين نهايتا به همدان منتقل و در آنجا به شهادت رسيد.
مجاهد شهيد پرويز گودرزي متولد 1334 در كرمانشاه، دبير ادبيات و از فعالان در دوران انقلاب ضد سلطنتي بود. او بعد از پيروزي انقلاب به مجاهدين پيوست. در فاصلة سالهاي 1357تا 1360 بارها در درگيريهاي خياباني مورد ضرب و شتم پاسداران و افراد حزب فاشيستي شيت كرمانشاه قرار گرفت. در 25 خرداد 60 توسط افراد اين حزب به شدت مجروح شد. آثار و جراحات شكنجه هاي او تا زمان شهادت بر بدن ديده مي شد. بعد از آزادي او به فعاليتهايش ادامه داد و عاقبت در تيرماه 62 در بخش جوكار از توابع همدان دستگير شد. هنگام دستگيري دست و پايش مورد اصابت چندين گلوله قرار گرفت و باهمان وضعيت به زير شكنجه برده شد. پرويز قهرمان در بيدادگاه رژيم به 20 سال حبس محكوم شد. او در 13مرداد67 در همدان به همراه ديگر يارانش، از جمله مجاهدان قهرمان ارژنگ رمقي، معصومه ميرزايي و زهرا شريفي تيرباران و به شهادت رسيد. زهرا شريفي از هواداران فعال سازمان در همدان بود. او از سال 1360 تا1365 در زندان به سر برد و پس از آزادي به قصد پيوستن به سازمان اقدام به خروج از كشور كرد كه دوباره دستگير شد و در مرداد67 به صف سربه داران راه آزادي پيوست.
سعيد دادسرشت بعد از گذراندن چندين سال محكوميت خود سرانجام در تابستان67به شهادت رسيد. مجاهد شهيد فاطمه دادسرشت خواهر سعيد بود. فاطمه در سال 60 دستگير شد. اين خواهر قهرمان در تمام دوران شكنجه و بازجويي خود نام و مشخصات خود را به عنوان «مجاهد خلق» به پاسداران مي داد و عاقبت در همان سال اعدام شد.
مزار مجاهد شهيد سعيد دادسرشت
مزار مجاهد شهيد مجيد بخشي نظر
مزار مجاهد شهيد مصطفي ايزدي
مزار مجاهد شهيد هاشم صالحي
مزار مجاهد شهيد كامران شفيعي
مزار مجاهد شهيد بهزاد افصحي
توضيح: مجاهدين شهيد بهزاد افصحي، هاشم صالحي و كامران شفيعي در خرداد1363 در همدان تيرباران شدند و جسدشان به نهاوند منتقل گرديد و در آنجا دفن شده اند.
مجاهد شهيد منصور عسگري از اهالي اليگودرز استان لرستان بود. او در زمستان 60 در همدان دستگير و تا سال 67 در زندان به سر برد. در تابستان76 تنها يك ماه به پايان محكوميت او باقي مانده بود كه به همراه ديگر همرزمانش در همدان اعدام شد. منصور قهرمان در زمان شهادت دختري ٦ساله داشت .
مزار مجاهد شهيد شعبانعلي قليپور
مریم رجوی: از عموم هموطنان میخواهم در کارزار ملی جمعآوری اطلاعات شهیدان، پیدا کردن مزارهای پنهانشده، و افشای آخوندها و جلادان دستاندرکار این جنایت، فعالانه مشارکت کنند.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشیدhttps://t.me/shahidanAzadai96