۱۳۹۵ تیر ۲۴, پنجشنبه

مجاهد شهید فرشید ربیعی



مشخصات مجاهد شهید فرشید ربیعی
محل تولد: همدان
سن: ۵۲
محل شهادت: رزمگاه لیبرتی
زمان شهادت: ۱۳۹۴
مجاهد سرفراز، فرشید ربیعی از فرزندان انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران بود که در جریان تظاهرات ضدحکومتی سال ۵۷ ، همراه با سایر جوانان همدان بر ضد رژیم شاه فعالیت می‌کرد. فرشید پس از سرنگونی سلطنت، آرمانهای آزادیخواهانه انقلاب مردم ایران را در مجاهدین خلق ایران یافت. او در حالی که ۱۶ سال بیشتر نداشت در دبیرستانشان به انجمن دانش‌آموزان هوادار مجاهدین پیوست و به‌عنوان یک میلیشیا به فعالیتهایی مثل فروش نشریه مجاهد پرداخت. در سال۶۰ دستگیر و به شکنجه‌گاههای خمینی جلاد برده شد و مدت پنج سال را در زندان سپری کرد.
بلافاصله پس از آزادی تلاش برای وصل به سازمان را شروع کرد و بالاخره در سال ۶۶ به یکی از مهمترین نقاط عطف زندگی‌اش رسید و به آزادیبخش ملی ایران پیوست. او از آن پس، مسئولیتهای مختلفی را در ارتش به‌عهده گرفت.
اما همان‌گونه که خود بعدها نوشت، این، انقلاب ایدئولوژیکی مجاهدین بود که بزرگترین تحول اساسی را در عمل و اندیشه او ایجاد کرد و پیوند او را با آرمان رهائیبخش مردم ایران صد چندان نمود.
 او بعدها در این مورد که انقلاب خواهر مریم بزرگترین تکیه‌گاه او در جریان مبارزه در سالهای اخیر بوده نوشت: «من با تکیه بر انقلاب ایدئولوژیک خواهر مریم، لحظه لحظه حضور و رزم در لیبرتی را عین نبرد سرنگونی دانسته و برای استقبال ازهر آزمایشی آماده‌ام. این‌جا رزمگاه مجاهد خلق است تا در کوره آزمایشات، الماس ناب و درخشان مجاهدی خود را بارز کند».
 فرشید در جریان تهاجم وحشیانه مزدوران عراقی خامنه‌ای به قرارگاه اشرف در ۶و۷ مرداد سال ۸۸ مجروح شد. او درباره یکی از همرزمان مجاهدش به نام مهرداد رضازاده که در همان حمله وحشیانه به‌شهادت رسید، مصاحبه‌ای کرد و شعری را برای او سرود که گوشه‌یی از عشق او را به وطن نشان می‌دهد. او در آن مصاحبه ضمن معرفی خود گفت:
 ”فرشید ربیعی هستم هر چقدر که به روزهای خاطره انگیز ۶ و۷ مرداد نزدیک می‌شویم. برایم یادآور یکی از ارزنده‌ترین کادرهای سازمان، شهید مهرداد هست.
خب این شهدا شهدایی که آن روز بر خاک داغ اشرف، خاک پاک اشرف فرو افتادند یک آرزو بیشتر نداشتند. و آن آرزو این بود که روزی بتوانند مردمشان را آزاد و رها از هر ظلم و ستم ببینند. ... من سعی می‌کنم که آن احساس را که مهرداد در صحبتهایش به من گفت در قالب این شعر به شما بگویم.
 آرزو
یک فکر آزارم می‌دهد
بر روی بالش‌های یک تخت مردن
به آهستگی پژمردن،
هم‌چون گلهایی که با دندانهای کرمی پنهان، خورده می‌شوند
خدا چنین فرجامی نصیبم نکند
من چنین نمی‌خواهم
هنگامی که خلق اسیرم خسته از یوغ اسارت قیام می‌کنند
با چهره‌های برافروخته در زیر پرچمهای سرخ
که کلمه آزادی بر آن نقش شده است
می‌خواهم در میدان نبرد بمیرم
در این نبرد هر کس باید بدان سان بجنگد
که‌ گویی وطن را تنها به او سپرده‌اند
آری من شعله‌ای آسمانی در دل دارم که هر قطره خون را در رگهایم می‌جوشاند
هر ضربه قبلم..
هر ضربه قلبم نیایشی است برای خوشبختی دیگران “
 او این نیایش را در شب قدر سال۹۲، به تعهدی برای خود در قبال خلق در زنجیرش تبدیل کرد و نوشت:
 ”من مجاهد خلق فرشید ربیعی امروز مصادف با ۲۱ رمضان و همزمان با روز شهادت مولای متقیان امام علی (ع) و با تمسک به خودش نقشه مسیر مجاهدتم را برای آینده می‌نویسم باشد تا بر این پایه در مسیر آزادی خلق در زنجیرم شایسته وفای به عهد و فدای تمام‌عیار برای آن باشم.“
درود بر فرشید قهرمان، روزی که‌زاده شد، روزی که در قیام علیه دیکتاتوری سلطنتی قد علم کرد، روزی که لباس ارتش آزادی به‌تن کرد و روز ۷ آبان۹۴، آنگاه که با خون پاکش همه عهد و پیمانهایش را امضا و محقق کرد و به‌ جاودانگی پرکشید.

با ما در كانال تلگرام پيشتازان راه آزادي همراه باشيد
Telegram.me/shahidanAzadi

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر