۱۳۹۷ اسفند ۴, شنبه

مجاهد شهید سیدکمال حجازی


مشخصات مجاهد شهید سیدکمال حجازی
محل تولد: مرند
تحصیلات: ديپلم
سن: 23
محل شهادت: تبریز
تاریخ شهادت: 1364

جوانى ١٧ ساله و قوى هيكل، دانش آموز و اهل مرند بود، بسيار آرام با لبخندى هميشگى نقش بسته به صورت مردانه اش.
از تابستان ١٣٦٠با داشتن بيماري سخت و غيرقابل علاج صرع بى سر و صدا و بى ادعا مشغول گذراندن حبس ١٠ ساله اش بود، زندانى سلول ١٢ نفره بغلى ما، هر چند روز يكبار حمله صرع داشت كه با صداى دلخراشى همراه بود. دربين تختهاى آهنى به زمين ميافتاد و دندانهايش قفل ميشد، هم اتاقى هايش ميدانستند كه در چنين موقعى چه بايد بكنند، بلافاصله مسواكى را بزور در بين دندانهايش ميگذاشتند تا هم راه تنفس باز باشد و هم از زبانش محافظت كنند، در هنگام افتادن بخاطر برخورد با تختهاى فلزى هميشه روى سر و صورتش زخمهايى داشت ولى بچه ها هميشه آمادگى داشتند كه آسيب را به حداقل برسانند.
رويهم رفته زندان كشيدن كسى كه چنين مريضى سختى دارد و داروهاى قوى مصرف ميكند فقط و فقط براى يك رژيم ضد بشر قابل توجيه است.
۴ سال از دوران حبس كمال ميگذشت اما نه لبخندها و نه زخمهاى تازه و كهنه از صورتش كم نميشد تا اينكه ذينال تقوى دژخيم دادگاه تبريز كمال را براى مصاحبه بر عليه سازمان مجاهدين در مسجد زندان تحت فشار قرار داد، كمال نپذيرفت و تقوى جلاد او را به اميد بريدن بخاطر مريضى و تنهايى مستقيمأ به زندان انفرادى فرستاد. وقتى خبر به بند ٣ گانه رسيد با اينكه همه قبلأ ١٠٠٠ بار شقاوت از طرف رژيم ديده بوديم باز هم مورد كمال برايمان شوك آور بود. همخرج ، دوست و همشهرى كمال كه به پدر كمال هم قول داده بود كه مواظبش باشد، خودش را به دفتر پاسداران جلاد رساند و سعى كرد توضيح بدهد كه در صورت حمله صرع در سلول انفرادى چه اتفاقى براى كمال خواهد افتاد اما با تمسخر پاسدار روبرو شد، محمد كه كارگرى شريف با جثه اى كوچك بود در حاليكه اشك ميريخت گفت: اجازه بدهيد منهم بروم پيشش او تنهايى نميتواند او خيلى مريض است من به پدرش قول داده ام تنهايش نگذارم. اما چكش به آهن سرد چه ميتواند بكند. محمد نااميد و با چشمان پر از اشك برگشت همه زندانيان در بهت بودند. 
وقتى ٣ روز بعد خبر آمد كه كمال شهيد شده است غمى سنگين بر دلمان نشست ديگر كسى لبخند كمال را نخواهد ديد، او ديگر شرمنده پدرش نبود كه پاسداران هنگام دستگيرش تفنگ شكارى مجازش را به بهانه كنترل أوراق دزديدند و هرگز پس ندادند. اما او جاودانه شده بود و نشان داده بود اراده انسان بالاتر از هر ناتوانيست، من بعد از گذشت ٣٠ سال و ديدن غمهاى سنگينتر، هنوز روزى نميگذرد كه مظلوميت اين شهيد را بياد نياورم.
كمال در تنهايى دچار حمله صرع شده بود و چون كسى نبوده كمكش كند و مسواك در لاى دندانهايش بگذارد، با قطع شدن زبانش و خونريزى شديد و مسددود شدن مجارى تنفسى شهيد شده بود. جنايتى آشكار، بيرحمانه و عامدانه. به غير از كليت رژيم ذينال تقوى جلاد عامل مستقيم شهادت اين قهرمان خلق ميباشد.

درود به روح پاك كمال حجازى مجاهد پاكباز

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر