۱۳۹۶ مرداد ۲۵, چهارشنبه

خوي مدفن مجاهدين سرفراز آزادی با گورهای سوخته

خوي از شهرهاي آذربايجان غربي، با تمدني چند هزار ساله، از شهرهاي باستاني ايران است. در خوي بيش 350هزار هموطن ترك زبان و كرد ساكن هستند. از ويژگي هاي فرهنگي خوي وجود مزار شمس تبريزي، عارف بزرگ، و پهلوان پورياي ولي سمبل جوانمردي و از خودگذشتگي در تاريخ ما است. نوشته و نقل كرده اند كه شمس و پهلوان پوريا در خوي اقامت داشته اند و به همين دليل بر روي فرهنگ مردم آن سامان تأثيري چشم گير داشته اند. 
اما اگر بخواهيم سيماي واقعي و معاصر خوي را دريابيم بايد از مجاهدين قهرمان آن باز شناسيم. مجاهدين قهرماني كه تمام ارزشهاي تاريخي و فرهنگي شهر خود را به بهترين نحو نمايندگي كردند. 


از فرمانده قهرمان و ارزنده مجاهد خلق فريدون ورمزياري تا خانواده مجاهدپرور معزي كه شش تن شان به خاطر هواداري از مجاهدين سر در راه آزادي مردم ايران نهادند. 


مجاهديني كه با فداكاري، استقامت و ايثاري بسا بالا بلند رو در روي ارتجاع حاكم ايستادند و به مرتجعان دين فروش سر تسليم فرود نياوردند. نوشته اند كه پهلوان پورياي ولي وقتي به خاطر خوشبختي و رضايت يك مادر و فرزند بيمارش از اسم و نام پهلواني خود مي گذرد و «مغلوب» جواني نحيف مي شود گفته است: «وقتي پشتم به خاك رسيد و آن جوان بر سينه ام نشست ناگهان حجاب از ديدگانم به كنار رفت و آن معرفتي را كه سالهاست در جستجويش بود در مقابل ديدگانم يافتم» اين «معرفت» همان ارزش جوانمردي و گذشتن از نام و مقام خود براي ديگري، آن هم بدون اين كه كسي از او باخبر شود است. سرمايه با ارزشي است كه مجاهدين به عنوان ميراث بر همه سنن و ارزشهاي تاريخي ملت خود در كردار و رفتار خود و مبارزه شان با ارتجاع حاكم در خود و پيرامون شان جاري و زنده كرده اند. بنگريم به خانواده مجاهدپرور معزي در خوي كه در مبارزه با ارتجاع 6تن از اعضاي خود را از دست داده اند. محمد، علي، حسن، زهرا و زينال روشني شهيدان اين خانواده هستند و ششمين شهيد مجاهد قهرمان اشرف معزي نام دارد. او كه ميليشيايي پرشور بود توانسته بود خود را به پايگاههاي مرزي برساند. اما براي نجات مجاهديني كه خواستار وصل به سازمان بودند مجددا به داخل كشور رفت و در اين مأموريت بود كه دستگير و بعد از تحمل شكنجه هاي فراوان در جريان قتل عام سال67 به شهادت رسيد. او در شعري كه از خود به جاي گذاشته نوشته است: «
امين و دلير
«اينك من پرواز را آموخته‌ام»
مادرم را گفتم.
آشيانم بادها و توفانهاست
تا بيابم
راز پرواز را.
خطي سرخ
كه ادامة پرستوهاست
به‌مادرم بگوييد
شبها كه به‌آسمان مي‌نگرد،
من يك فانوسم
و در تكرار فصلها
بهاري كه در تفنگ مي‌شكفد.
مادرم!
امين و دلير
اينك من خود پروازم».

چنين پاكبازي و ايثاري است كه جوي بسيار سمپاتيك در ميان توده هاي مردم شهر خوي نسبت به مجاهدين وجود دارد. آنان از شهيدان مجاهد كه فرزندان خود و فرزندان تاريخي پوياي ولي هستند به نيكي ياد مي كنند و از آنان مي آموزند تا در مبارزه عليه ارتجاع پايدار و استوار باشند. در چنين شرايطي عوامل ارتجاع و مزدوران وزارت بدنام اطلاعات دست به توطئه چيني هاي بسيار مي زنند و عمق كينه حيواني خود را نسبت به مجاهدين با حمله به مزارهاي آنان نشان مي دهند.


آخرين اين حمله ها در خردار ماه 96 اتجام شد. در اوايل خرداد تيمي به سركردگي يكي از مزدوران شناخته شده به نام سيدي به گورستان قديمي خوي، واقع در دروازه ماكو، به مزار شهيدان مجاهد خلق حمله مي كنند و علاوه بر تخريب سنگ مزار آنان اقدام به سوزاندن مزارها مي كنند. 


اين اقدام وحشيانه براي از بين بردن آثار جنايت آخوندها صورت مي گيرد كه به صورت سيستماتيك و به دستور مقامات بالاي حكومتي براي از بين بردن آثار جرمشان انجام مي شود. اين عمل وحشيانه بخشي از يك طرح بزرگتر براي از بين بردن آثار جنايت آخوندها است. زيرا اعلام كرده اند كه تصميم دارند بر روي مزارهاي سوخته شهيدان ساخت و سازهاي ديگري انجام دهند.



يادآوري مي كنيم كه مزدوران اطلاعات آخوندي بارها به گورستانهايي كه متعلق كردهاي خوي مي باشد حمله كرده و ضمن تهديد آنها سنگ مزار عزيزانشان را شكسته اند.








محمدمعزی. همچون علي و حسن معزي آموزگاري از خانواده معزي در خوي بود. محمد قهرمان در تابستان1360 در منزلش طي يك درگيري در كنار همسر و فرزند 4ساله اش دستگير مجروح و مي شود و عاقبت در 22دي همان سال تيرباران مي شود.



با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://t.me/shahidanAzadai96

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر